نامه سرگشاده به مردم لواسان
همشهریان ارجمندم:
مردم باصفای لواسان
با درود
من، علی صابری دادفر (وکیل) پایه یک دادگستری، با پیشینه ی دو سال کار در دادگستری ( 76 تا 78 )، نماینده مردم تهران، ری و تجریش در شورای اسلامی شهر، دوره ی چهارم ( وارد شده با لیست اصلاح طلبان )، با توجه به آموخته ها و اندوخته های ناچیز خویش در این بستر، پیرو بلای طبیعی ( سیل ) رخ داده در روز چهارشنبه دوم خرداد! در لواسان بر خود لازم می دانم نکاتی را که به ذهنم می رسد بیان کنم.
حدود شش ماه است این موقعیت نصیبم شده که در لواسان ساکن شوم. همواره بر آن بودم که درباره ی امور شهری محل تازه زندگی خویش چیزی بنگارم که نشد. این بار اما تهدیدی به نام سیل چنین فرصتی را پیش نهاده. پیش از هر چیز بگویم که رویکرد چالشی هنگام برخورد با بلای طبیعی را دوست نداشته و بدان نقد دارم. بلا که نازل می شود جای آسیب شناسی نیست. نباید خرده حساب ها را اینجا تسویه کرد. پس رویکردها و پیام های این چند روزه ی مخالفان مسئولان شهری را حتی در انگاره ای که درست باشند برنمی تابم. نمی توان و نباید هنگامی که همشهریان کمک می خواهند با لحنی گزنده از ساخت و ساز غیرمجاز سخن گفت. نباید پا به صحنه گذاشتن مردان نیک را تظاهر نامید و عوام فریبی دانست. در فرض محال که چنین باشد. نقد نیز مانند همه چیز زمان و مکان خودش را دارد. آسیب شناسی خوب است اما به جا و به هنگام خویش. با توجه به عکس های منتشر شده و توضیحاتی که دوست و همکارم مهدی شیرخانی برایم داد، از همه کسانی که بی دریغ پا به میدان گذاشتند، سپاسگزارم ( به عنوان یک شهروند در سنجش با تجربه های چون پلاسکو ). دفتر وکالت آقا مهدی که من نیز افتخار دارم در کنارش کار کنم ( مانند زمان دادگستری) نبش خیابان شکوفه است. پس چهارشنبه عصر تا پاسی از شب دیدیم و حس کردیم که چگونه همه یکدل و یکدست برای کمک آمدند. بخشدار ارجمند به عنوان نماینده ی دولت، بی گمان با نظارت فرمانداری شایسته چون سیاوش شهریور که با هم رفیقیم و در شورای چهارم جزء یک لیست بودیم. شهردار را ندیدیم اما مگر می شود حضور نداشته باشند. از بخش دولتی که بگذریم به نهادهای عمومی می رسیم. شورای شهر را در این گروه جای می دهم. امیر افراسیابی رئیس شورا فروتنانه و تا کمر در گل و لای فرو رفته ، کار می کرد. نه اینکه بایستد و دستور دهد. پشت فرمان لودر نشست و ... . از همه این ها مهم تر حضور خود مردم بود، بی چشم داشت و منت. اینجا نقش انجمن های صنفی و سمن ها پررنگ است. محسن شاه پسند، مسئول انجمن کامیون داران، همچون خدمتگزاری بی ادعا کمر همت بست و با امکانات شخصی خودش و همکارانش بی مزد و منت کار کرد. این ها را دست کم نگیریم و به بهانه نقد علمی سرکوبشان نکنیم. آری، هیچ کس از نیت درونی دیگری آگاه نیست . حدیث پیامبر درباره سلمان و ابوذر خود گواه است که آگاهی یافتن به اندرون قلب دیگری پسندیده نیست و کم هوده می نماید. پس افعال مؤمنین را حمل بر صحت کنیم و خدمتگزاران را دوست بداریم. در پایان اجازه دهید از آنجا که خودم از جنس معلولین ( نابینا) هستم، شهرسازی در لواسان را به این دید نیز نگاه کنم. نمیدانم آیا جز من نابینایی در این شهر زندگی می کند یا خیر و اگر هست با عصای سفید بیرون می رود یا نه، اما هر چه هست مسیر ویژه نابینایان در پیاده روی بلوار امام خمینی نزدیک به استاندارد جهانی است و می تواند برای کلان شهرها الگو باشد. گام های مسئولین در پیگیری اینگونه امور استوار باد. اما درباره دریاچه، نیز گسترش فضاهای سبز شهری و نقد گونه ای بر ساخت و ساز جلوی دادگستری گفته هایی دارم که بماند برای آینده.
ارادتمند و دوستدار شما
علی صابری