اندر داستان سنجش نگاری در ایران
اندر داستان سنجش نگاری در ایران
گوشه ی چشم و پاسداشتی به نگاشته های دکتر عباس میرشکاری
یک نکته بیش نیست و لیک از هر زبانی که می شنوم نامکرر است (حافظ)
درباره ارج و قدر استاد و نوشتن بسیار نوشته اند. سنجش (نقد) قواعد خود را دارد و گروههای اندیشه گر هر یک بر پایه ای آموزه ای خود را استوار کردند. در ایران اما اینگونه نگاشتن و سنجش گری کمتر دسته بندی شده و پراکنده کاری بسیار است اما در این میان هستند کسانی که با عرق جبین و کَد یمین خود به جاده زده اند و با توش و توان خویش ره می سپارند. عباس میرشکاری یکی از آنهاست. از هنگام دانشجویی در انواع و اقسام مجله قلم زده ، به سنجش نگری نشسته و به جای تولید کتب بیشتر تکراری که این روزها مد است سنجش نگاری بویژه بر دادنامه ها را چشم انداز خویش قرار داده و چه خوب می نویسد و گام هایش روز به روز استوارتر می شود . سنجش های او را هم می توان به داوری نشست اما در جامعه ای که اگر 99% خوبی بگویی و 1% خرده بگیری باز برای خود دشمن تراشیده ای کاری مانند آنچه عباس می کند دشوار است. پس می توان و باید آن را پاس داشت تا ناخرسندی ها کمتر آزارش دهد. او و مانندانش که این روزها بسیار پیدا نمی شود، به جای اندیشه به افزایش دارایی، دل در گرو دارا شدن علم حقوق دادند. جایی که داوری یا همان سنجش، درخت دادرسی را تناور می کند یا امید است چنین کند. گام های او را استوار می خواهیم و چشم به راه می مانیم تا نوشته هایش گروه اندیشه گری بزاید و ببالد.
علی صابری
یکشنبه
96/3/28
(چاپ شده در هفته نامه سپهرعدالت، سال شانزدهم،شماره نهم،خردادماه 96)