ناخاطرات (37)

آموخته ها و اندوخته های یک وکیل
ناخاطرات(37)
علی صابری


پیشکش به همکارم احمد بشیری و با سپاس از حسین مشایخی.
عامه مردم یه نفر میخوان که از هرخطایی مصون باشه و مرتکب هیچ اشتباهی نشه .(کرت توخولسکی، بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند، برگردان محمد حسین عضدانلو، تهران، نشر افراز، چاپ نخست 1385 ، برگ یکم) 
1-    این گفتگو دستاورد پیشنهاد و پیگیری مرتضی شیخ الاسلام است . از من خواسته بود درباره خونهای آلوده چیزی برای مجله استیناف بنویسم راستش آنقدر قلمم پراکنده گو است که حوصله نکردم. همکارم حسین مشایخی زحمت را به عهده گرفت گفتگوی خوبی شد البته که من و حسین مصون از اشتباه و خطا نیستیم و صد البته که وکلا فرهیخته اند و پی یک نفر نمی گردند که ... 
2-    گفتگو در شماره 6 و 7 مجله استیناف چاپ شد (فصلنامه استیناف،سال دوم،بهار و تابستان 1394،برگ 232 تا 241) . حسین پیشنهاد کرده بود آن را به گروه ایمیلی خود بفرستم. هم احترام قانونی به حق نشریات و هم رفاقت با سعید توکلی کرمانی ، عبداله خاتمی فر و مرتضی شیخ الاسلام  مانع شد .گفتم مجله باید فروش خود را بکند سپس آن را در محیط مجازی قرار دهم تا اینکه ....
3-    امروز شنبه دوم مرداد 95 حدود ظهر است که دارم اینها را می نویسم ممکن است درج آن در وبسایت دیر افتد پس تاریخ ها را می آورم تا بدانید که چه شده، راستش با وجود پیگیری چندباره حسین چاپ گفتگو را که به نظرم یکی از خوبهاست فراموش کرده بودم. درست شنبه پیش یعنی 26 تیر 95 حدودغروب بود که حسین زنگ  زد و گفت نمیدانم پیش شیخ الاسلام بوده یا چی که متوجه شده شماره 10 استیناف در آمده و همکار پیشکسوتم احمد بشیری قلمی درباره پرونده هموفیلی ها زده ( استیناف شماره 10، سال چهارم، بهار 1395، برگ 197 و 198) حسین خواست مطلب را برایم بخواند، کمی تشویش داشت و شاید عصبانیت اما خندیدم و گفتم خودم می خوانم پافشاری کرد پاسخ دهم نپذیرفتم، به هرحال خود را تحمیل کرد و چندخطی از آن را خواند نه عصبانی شدم نه مضطرب، مجله را سه شنبه همکار دفتریم از کانون خرید اما تاکنون نوشته احمد بشیری را نخواندم تا روی نوشته کنونی تاثیر نگذارد. خودتان شماره 10 را بخرید و بخوانید و داوری کنید و برداشت که حق هرکس است و به گفته ریکور فیلسوف فرانسوی امید که برداشت های رسانه ای از متون هیچ گاه پایان نیابد و به گفته فروغ فرخزاد که اصل هردومان از تفرش هست و همشهری هستیم دلم برای باغچه می سوزد .
4-    یکشنبه 27 تیر  یار گرمابه و گلستانم کامران آقایی زنگ زد و گفت که برای کمیسیون انتشارات برگزیده شده، نامهای برگزیده شدگان در گروه تلگرامی ایشان وجود دارد البته من عضو تلگرام نیستم و همسرم برایم می خواند. نام من و احمد بشیری در میان نام هاست. بر این مژده گر جان فشانم رواست. البته در سایت کانون و منابع رسمی هنوز جستجو نکردم. به هر حال اگر چنین باشد بی گمان فراخوانده خواهم شد. چه تصادف جالب و عجیبی البته که علاقمند بودم عضو کمیسیون حقوقی شوم شاید دانش لازم آن را ندارم که برگزیده نشده ام. درباره انتشارات نیز آموزه هایی دارم امید که تغییرات پیشنهادی دردآور نباشد چه پیش از عضویتم در هیئت مدیره 27 که بارها خواستم عضو کمیسیون بشوم و درخواست کردم و راهم ندادند چه در دو سوال عضویت گفتم و نوشتم که درخواست باید پایه و مایه پذیرش عضویت باشد. آن هنگام درخواست می کردم و نمیشد این بار هیچ نخواستم و شد البته به لطف دوستان و صدالبته که مخالف هم داشتم. گویی همه چیز به عکس است توان و وقت داری سرنخواستنت دعواست گرفتاری میخواهند و میخوانندت. باشد تا ببینیم که بر رفتنمان در آن کمیسیون چه احوالاتی خواهد گذشت . مجله که معلوم نیست چه درجه و رتبه ای دارد تکلیف سردبیر، مدیرمسئول، هیئت تحریریه، ویراستار نیز مشخص نیست. سخنرانی رئیس کانون و نوشته های پژوهشی در کنار هم می آیند نشریه داخلی است نیست چیست؟!.... خبرنامه هم گاه گاه از سوی روابط عمومی چاپ می شود به نظرم هنوز نرفته چالش آغاز شود.
5-    جایی خواندم که آندره ژید نوشته بود (نقل به مضمون) مهم این است که راه سربالایی باشد کدام جهت و سویه مهم نیست. بنظرم مهم این است که احمد بشیری قلم برگرفته و درباره این پرونده نوشته چه نوشته خیلی مهم نیست بی گمان ایشان چنانکه مدعی شده در پرونده نقش داشته و حتماً گفته اش مستند است و چنانکه گفته بی گمان من ناآگاه بوده ام ببخشید و پوزش اما تا جایی که تا این لحظه می دانم بهمن عباسی راد و پیش از آن سهراب ثامنی در پرونده کیفری وکیل شکات بوده اند و محمدعلی دادخواه وکیل متهمین، در پرونده مدنی چند ده فقره را بهمن عباسی راد  وکالت کرده و می کند و نیز چندتایی را جوانی به نام کرمانشاهی. هوده معنوی پرونده را پیشکش نهاد وکالت کردم، نامهربانی صندوق حمایت و بدگویی تنی چند را به هیچ گرفتم و بارها نوشتم و گفتم که نهاد وکالت و وکلای کانون پیروز پرونده هستند اگر نه که من تنها نمی توانستم درباره مادیات هم از آنجا که در دادنامه کیفری نام عباسی راد آمده بود هدیه ناقابلی به رسم یادبود پیشکش ایشان کردم. هم احمد بشیری و هم دیگران بی نیاز از مادیات هستند اما همه آنها شریک معنوی بیش از 700 میلیون تومانی هستند که پیشکش کانون هموفیلی ایران کرده ام ، مجتمع آب درمانی که هنوز ساخته نشده تا نوشته ای از من بر سر درش نوشته باشد. پس می نویسم و می گویم هدیه همه وکلای دادگستری به یک سمن کارآمد در احقاق حق وجه از کیسه من، نام نیک در کیسه همه وکلا در آن چندخطی که حسین برایم خواند پندهایی از زبان سعدی و حافظ آمده بود. به دیده منت و برای جوانترها درسی تا با ادبیات خو گیرند که فرهیختگی تنها در خوانش چند ماده قانون نیست و نیز به نامه هیئت مدیره اشاره شده بود و .... باز چه خوب که گنجینه این پرونده با تلاش همکاران پر می شود. چیزهایی که یا من در اختیار ندارم یا شاید فراموش کرده ام بی گمان همکاران مستند سخن می گویند و اینگونه نیست که بی دلیل حرف بزنند.می زنند؟! 
6-    سعید توکلی کرمانی را از دوره کارشناسی دانشکده حقوق می شناسم. تازه وارد  کارشناسی ارشد شده بودم که هنگام دفاع وی از پایان نامه اش رسید و من که تا آن هنگام دفاع و حمله را فقط در فوتبال می شناختم در جلسه دفاعش حاضر شدم . نخستین دفاع مانند نخستین روز مدرسه و هر نخستین دیگری هیچ گاه از یاد نمی رود دفاع خودم ناتمام ماند و اخراج شدم اما دوستیم با سعید پابرجا پس خواهد بخشید که کفتگو. را با ذکر منبع اینجا بیاورند و 11 آبان امسال چهاردهمین سالگشت نخستین جلسه رسیدگی پرونده ملی خونهای آلوده نگاشته احمد بشیری را خواهم آورد تا آن هنگام خواهمش خواند. هرکس بخواهد گفتگویی کند حاضرم و اگر بخواهد پاسخی دهد مستندات پیشکش. گرچه تا آن هنگام نوشته و خواهم خواند. محال و دست کم بعید است چیزی مستقیماً بنویسم. همسرم مهناز کاظمی که خود وکیل دادگستری است در تمکین به دموکراسی حاضر به خوانش نوشته برایم نشد. کارمان ژست روشنفکری نیست. احترام واقعی به آزادی عقیده و بیان است باید مدتی بگذرد تا در محیطی آرام واژه به واژه نوشته احمد بشیری را بخوانم.
 پس از متن گفتگو چند متن دیگر که پیوست همیشگی ناخاطرات هستند خواهد آمد.
1-

2-24/9/94
جناب آقای دکتر لطفی 
رئیس ارجمند دادگاههای تجدیدنظر استان تهران

بادرود و سپاس 
    درباره پرونده های مبتلاشدگان به ویروسهای خطرناک ایدز و هپاتیت و گاهی هردو از طریق استفاده از فرآورده های خونی آلوده موسوم و معروف به پرونده خونهای آلوده یا هموفیلی ها به آگاهی می رسد؛ چنانکه می دانید از سال 85 به این سو پرونده ها در شعبه یکم دادگاههای عمومی حقوقی تهران مجتمع قضایی شهید بهشتی رسیدگی شده یا در حال رسیدگی است. از سال 88 بدین سو شعبه 12 دادگاه استان مأمور به رسیدگی مرحله تجدیدنظر است و به جز دو پرونده که به شعب 3 و 17 رفتند مابقی در این شعبه رسیدگی شده و می شود و باز می دانید که دادخواست ها براساس بند 14 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت ... پیش نهاده شده اند اما به دستور دادگاه برای رعایت شکل که گرچه نادرست است بدان تمکین کرده ام 51.000.000 ریال به عنوان بهای خواسته تعیین شده و قید شده جهت امکان تجدیدنظرخواهی و تعیین مرجع آن . دادگاه نخستین در برخی از پرونده ها احکامی صادر کرده که مورد نظر موکل نیست و با واقع انطباق ندارد ، یک درصد ،دو درصد،پنج و هشت درصد دیه و غیره و به تازگی نیز برخی را به دلیل متولد شدن پس از سال 76!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! محق به دریافت خسارت ندانسته این درحالیست که مبتلایان دیگر با وضعیتی کاملاً مشابه هیچ گاه کمتر از بیست درصد دیه دریافت نکرده اند. در هرصورت چنانکه در لایحه تجدیدنظرخواهی در همه پرونده ها نوشتم و نسخه ای از آن را به پیوست پیشکش می کنم از نظر من موضوع مشمول بند 14 ماده 3قانون وصول در مرحله بالاتر نیز هست و این بند بر مرحله تجدیدنظر نیز حکومت دارد. خواسته از نظر مقدار نامشخص است و قانونگذار به همین دلیل چنین بندی را برای اینگونه وضعیت ها پیش بینی کرده، هنگامی که در دادگاه نخستین نمی دانیم میزان واقعی خسارت چه اندازه است گرچه دادگاه به بخشی از آن حکم کرده باشد بازهم به هنگام پژوهش خواهی نمی دانیم چه اندازه خسارت را طلبکاریم بدیهی است پس از تعیین بها توسط کارشناس تشریفات پرداخت هزینه دادرسی را که قانون معین کرده رعایت خواهیم کرد. در تکمیل حکومت بند پیش گفته به قانون بودجه سالانه اشاره می کنم که هزینه دادرسی اینگونه خواسته ها را تعیین کرده. این بحث آغاز امسال نیز مطرح شد و دادرس دادگاههای نخستین را با نوشته فرستاده شده و نه حضور و جدل لفظی قانع کردم . موضوع در مرحله بالاتر نیز مشمول بند 14 ماده 3 است و برای هر پرونده 200.000 ریال تمبر هزینه دادرسی پرداختم . به تازگی شنیدم که باز دادگاه بالاتر امر به پرداخت چهاردرصد محکوم به کرده، درسهایم را دوره کردم و از خود پرسیدم کدام محکوم به تا چهاردرصد آن را برآورد کرده و بپردازم!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دادخواستی داده ام باخواسته نامشخص از جهت مقدار و قانون نیز طبق بند پیش گفته چنین اجازه ای را داده است . رسیدگی شده،خوانده به مبلغی  محکوم شده که نسبت به وی این مبلغ محکوم به است و باید چهاردرصد هزینه دادرسی بدهد که می دهد اما نسبت به موکلینم همین قدر می دانم که خسارت کم تعیین شده اما میزان آن همچنان مشخص نیست. پس محکوم بهی وجود ندارد تا ملاک تعیین هزینه دادرسی قرار گیرد . خوب می دانید که به جز 5 پرونده نخست در سال 88 و گفتگوی مفصل با جناب دوبحری رئیس وقت آن شعبه که حتی تبادل کتاب و جزوه نیز رسید در راه این پرونده ها پا بدان شعبه نگذاشته ام. در ماهیت نقد زیاد به رویه حاکم درباره این پرونده ها در سالها داشته و دارم اما الان بحث ماهیتی نیست شکل را مدنظر دارم تا پرونده ها تکمیل شده به دادگاه استان بیاید. بنابراین چون موضوع عمومی و کلی است و مربوط به یک یا دو پرونده خاص نیست خواهشمندم با تشکیل جلسه با دادرسان آن شعبه یا حتی طرح در جلسه هفتگی علمی مجموعه خویش موجبات بحث و تبادل نظر را فراهم فرمائید. در صورت امکان مرا نیز فراخوانید تا با تبیین درست موضوع امکان تصمیم گیری شایسته قانونی فراهم شود . با شکیبایی کامل دستور مساعد شما را چشم به راهم اما می دانیم که موضوع فوریت دارد و می بایست در کوتاهترین زمان ممکن انجام شود.

بادوباره گویی سپاس
علی صابری
  3-2/5/95
جناب آقای دکتر همایون هاشمی 
نماینده ارجمند مردم میاندوآب، تکاب و شاهین دژ در مجلس شورای اسلامی دوره دهم و عضو ارجمند کمیسیون و درمان مجلس
بادرود و سپاس
    نظر به حسن پیشینه شما در احقاق حقوق معلولین بویژه در هنگام ریاست سازمان بهزیستی مطالبی را حضوری و شفاهی درباره تشکیل فراکسیون حمایت از حقوق افراد داری معلولیت و لایحه اصلاح قانون جامع حمایت از حقوق معلولین به آگاهی جنابعالی رسانده پیگیرم تا موضوعات اجرائی شود. اما این نوشته رنگ و بوی دیگری دارد به جهت تخصص شما در امور پزشکی و عضویت در کمیسیون بهداشت مایلم و برخود وظیفه شرعی و وجدانی می دانم توجه شما و همکارانتان در آن کمیسیون را به پرونده خونهای آلوده جلب کنم. آهنگ آن ندارم که جزئیات ناروایی تصمیمات دادگاهها و تأثیر منفی عملکرد وزارت بهداشت در این باره را بنگارم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد .آهنگ حاشیه سازی و ایجاد جو و شور ناکارآمد و آنی را نیز در سر ندارم برای روشن شدن انحرافات رخ داده در مسیر احقاق حق هم میهنان و هدر رفتن حقوق دولت در برابر خارجیان لازم است شخصاً یا مشاور و یا کارشناسی ورزیده از سوی شما چندساعتی وقت بگذارد و گفته هایم را نه یکسویه بلکه با مستندات وجدان پسند ملاحظه کرده، نظر کارشناسی وزارت را نیز دریافت کند سپس بیطرفانه به داوری بنشیند. حق شخصی من از بین نرفته یا اگر هم رفته از عهده برخواهم آمد آنچه رخ داده تبعیضی ناشایست و ناپسند بر جبران خسارت موکلینم است. بیمارانی از تکاب تا بیرجند، از سراوان تا آستارا، ار سرخس تا خرمشهر و از قشم تا بندر ترکمن زن و مرد، کودک و نوجوان، جوان و میانسال و کهنسال، شیعه و سنی، مسلمان و زرتشتی، مجردومتاهل، شاغل و بیکار، دانشجو و کارمند آلوده شده اند. تقصیر سازمانی اثبات شده دولت به کنار آیا نباید نظام اسلامی از بیت المال هم که شده خسارت ایشان را جبران کند؟ وزیر کنونی بهداشت در جلسه شورای اسلامی شهر وعده مذاکره داد متأسفانه بدنه کارشناسی آن وزارتخانه شخص من را هدف گرفته و می پندارد پیروزی در پرونده یعنی شکست من در حالیکه اینگونه نیست نام و ننگ این پرونده به فلات خود رسیده. هم آسیب را دیده ام و هم هوده را برده ام. هرچه  ناروایی و بی عدالتی رخ می دهد هم میهنان دردمند زیان آن را می بینند شما را به خدا در این موضوع ورود کنید و کارنامه ای روشن در تاریخ برای خود بجا گذارید حتی اگر کلید بیرون رفتن من از پرونده است گرچه بلحاظ حرفه ای چنین کاری بی معنی است اما در اجرای سوگند خویش به عنوان وکیل دادگستری و نیز سوگندم به عنوان نماینده مردم در شورای اسلامی شهر این اختیار با جنابعالی تا اگر بودنم مردم را به حق خویش می رساند گفتگوها برای احقاق ایشان بدون من شکل می گیرد تا  کارشناسان وزارت بهداشت نپندارند کیسه ای دوخته ام تا وزیر چنانکه در مصاحبه خویش اعلام کرد نیاندیشد این پرونده برای بعضی ها نفع دارد . این نخستین و آخرین باری است که در این باره با شما گفتگو می کنم در خلوت خویش به قول معروف کلاه خود را داور کنید ، نماینده همه هم میهنان شوید، به تکلیف نظارتی خود عمل کنید ما نیز دست به دعا برمیداریم و مطمئنیم با ورود تخصصی جنابعالی و آن کمیسیون سرانجام کار چنان خواهد شد که هم پروردگار خشنود شود و هم همیهنان رستگار به حق خویش برسند . بی صبرانه منتظر پاسخ و اقدام شما هستم.

با دوباره گویی سپاس
علی صابری
نماینده مردم تهران، ری و تجریش در شورای اسلامی شهر
وکیل پرونده خونهای آلوده معروف به هموفیلی ها

دکتر علی صابری 3018 بازدید 1396/02/23 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...