اندر ماجرای روزگار دادفران(1)
اندر ماجرای روزگار دادفران (1)
علی صابری
(چاپ شده در هفته نامه سپهر عدالت، سال شانزدهم، شماره یازدهم،مرداد 96)
واژگان اگر با اندیشه همراه نشوند به آسمان دسترسی ندارند . ( شکسپیر )
باسپاس از همکارم محمدرضا بوذری که برگه های دادرسی را به من سپرد.
1- در تارنمای وکلای ملت ستونی داشتم به نام وکالت حرفه ای و نه حرفه وکالت که اکنون به سایت شخصی ام به نشانی www.alisaberi.ir منتقل شده است. آنجا منظورم این بود که دادفر در کنار فعالیت روزانه نیم نگاهی به پیشرفت علم حقوق داشته باشد پس وکالت حرفه ای را از حرفه وکالت برتر دانستم. آن زاویه نگاه به جای خود . اینک بخش بندی دیگری بکنیم. همه شغل ها به شرط غیرقانونی نبودن و غیرمشروع نبودن در خور احترام هستند اما دادفری و دادرسی برای گستراندن داد، استادی برای گستراندن دانایی، پزشکی برای گسترش سلامت و روحانیت به جهت گسترش معنویت شغل نیستند حرفه هستند. حرفه نه به معنی عام که با ابزار و وسایل سروکار دارد، خاص که نسبت به دیگر مشاغل احترامی چندان دارد، پوشیدن لباسش سوگند می خواهد و روزگارش سخت تر است.
2- در کنار سنجش دادنامه ها، دادخواست ها و نوشته های دادرسان و دادفران هستند برگه هایی که از داوری و نگاه سنجش گرانه دور می ماند اما در همه چیز مؤثرند. این دو برگه که مربوط به یک پرونده است را با هم بخوانیم و ببینیم دادفر چه سختی هایی در برخورد با آنها دارد.
الف)دادگستری کل استان البرز
شعبه اول دادگاه عمومی (حقوقی) شهرستان نظرآباد
شماره ابلاغیه :9610102665102752
شماره پرونده: 9509982668100308
شماره بایگانی پرونده:950315
تاریخ تنظیم :20/4/1396
مشخصات ابلاغ شونده :
نام: محمدرضا نام خانوادگی: بوذری
نوع ابلاغیه: ابلاغ اخطاریه/احضاریه حضور در جلسه رسیدگی برای شخص ذی سمت و مرتبطین
تاریخ حضور: 8/5/1396 ساعت حضور:11:30
نوع علت حضور: رسیدگی
متن ابلاغیه: تاریخ حضور: 8/5/1396 ساعت 11:30 در خصوص دعوی ... به طرفیت موکل شما در وقت مقرر فوق جهت رسیدگی در این شعبه حاضر شوید.
ب) دادگستری کل استان البرز
شعبه اول دادگاه عمومی (حقوقی) شهرستان نظرآباد
شماره ابلاغیه :9610102668102762
شماره پرونده: 9509982668100308
شماره بایگانی پرونده:950315
تاریخ تنظیم :20/4/1396
مشخصات ابلاغ شونده :
نام: محمدرضا نام خانوادگی: بوذری
نوع ابلاغیه: ابلاغ استحضاری
متن ابلاغیه: مهلت حضور: 8/5/1396 ساعت 8:30 صبح به شما اخطار میگردد که حضور موکلتان در جلسه دادگاه ضروری می باشد. با توجه به علت حضور مندرج در این ابلاغیه به شما ابلاغ می گردد ظرف مهلت مقرر اقدام، در غیر اینصورت مطابق مقررات اتخاذ تصمیم خواهد شد.
3- از توضیحات شفاهی دادفر خوانده، همکارم محمدرضا بوذری می گذرم . از اینکه دادرس دادگاه به هنگامی جز در جلسه دادرسی نوشته دادفررا نگرفته، به او توهین کرده، به او دستبند زده، چند ساعت بازداشت غیرقانونی اش کرده و .... . از اینکه او جاروجنجال نکرده اما شکایت کیفری کرده، از دادرس که با منع پیگیرد روبه رو شده تخلفات انتظامی را نیز همچنان پیگیر است، از کانون وکلا حمایت خواسته و هیچ ندیده نیز می گذرم. همه به کنار تنها برگه ها را واکاوی علمی کنیم.
4- تعارض دو برگه به جای خود محفوظ؛ یکی وقت رسیدگی تعیین می کند که البته آن هم دلیل می خواهد و دیگری به وکیل اخطار می کند در همان روز رسیدگی و سه ساعت پیش از طرح، موکل را در دادگاه حاضر کند وگرنه ... دومی را منظور داریم . می دانیم که ابلاغ برگه های دادرسی تنها به وکیل مؤثر است اما آیا نمی توان با تکیه بر اصول دادرسی معتقد شد در پرونده های مدنی که این پرونده یکی از آنهاست جایی که حضور موکل ضروری است می بایست برگه به خود او رسانده شود؟ این انگاره را به جای خود محفوظ داریم و فعلاً بیندیشیم پاسخ منفی است. گام دیگر آنکه ببینیم در دعاوی مدنی کجا حضور موکل الزامی است ؟ با نگرشی گذرا در قانون می بینیم موارد محصور است و استثناست. اصل عدم الزامی بودن حضور موکل در دعاوی مدنی است. برای نمونه تنها سوگند خوردن و استکتاب و معاینات پزشکی است که حضور موکل الزامی است. در برگه نیامده موکل را کدامیکی از اینها وا می دارد به جلسه بیاید. در انگاره ای دیگر اگر دادگاه در اجرای ماده 199 آئین دادرسی مدنی برای کشف حقیقت راه را در حضور شخص طرف دعوی در جلسه می یابد دست کم می بایست آن را در برگه دادرسی بنگارد. در هر صورت حتی اگر با تکیه بر ماده پیش گفته تصمیم دادگاه را توجیه کنیم همچنان الزام به حضور موکل استثنا است و خلاف اصل و دلیل می خواهد. گونه ی (شکل) کار نیز باید چنین باشد دلیل در برگه دادرسی بیاید. تک تک این موارد سنجه علمی می خواهد به همین اندازه بسنده کنیم و به سختی کار نگاه دیگری بیاندازیم.
5- افزون بر حواشی این پرونده خاص که در جای خود درخور درنگ است و جدا از تخلفات احتمالی دیگر، من و شمای دادفر در برخورد با این برگه باید چه کنیم؟ راه آسان آوردن موکل است و رساندن دستور دادگاه به او و آگاه کردنش که اگر نیاید برآیند چه خواهد شد و ... این عمل به تکلیف است. نفع ظاهری موکل نیز شاید در آن است اما اصول چه می شود؟ تکلیف بحث علمی چیست؟ آیا نباید تعارض برگه ها را به رخ دادگاه کشید و بالاتر از آن ایرادات علمی برگه دوم را واشکافت؟ این راه دشوار است و فرسایشی، تبعات دارد، درگیری می آورد و همین هاست که روزگار دادفران را نا آرام می کند. اما شاید شیرینی دادفری و حرفه تلقی شدنش نیز همین ها باشد.
6- برتولت برشت جایی نوشته است " فریاد ضد بیداد صدا را خش دار می کند" ما دادفران مراقب باشیم خش صدا خشن مان نکند و خشونت به درونمان راه نیابد و اوکتاویو نویسنده مکزیکی در کتاب سخن پاژ خطابه استکهلم و چندمقاله دیگر که مصطفی رحیمی مترجمی با داشتن مقالات و نقدهای حقوقی آن را به پارسی برگردانده و نشر گردون در 1371 خورشیدی به چاپش رسانده از طنز و فراطنز سخن می گوید. فراطنز درگذشتن و برگذشتن از خود است و خندیدن به خود برای نقد. این است که شماره نخست ستون حقوق و ادبیات خود در هفته نامه نقش نو را به سنجش نوشتاری دادخواست دادفری از نظر ادبی اختصاص دادم و رفتم در پی دادنامه ها. اینجا نیز ما دادفران به خود حق می دهیم حتی برگه ی دادرسی دادگاه را به سنجش داوری بنشینیم. در یک کلام آن را موافق اصول ندانیم، حاکمانه بشناسیمش تا عالمانه بازگو کنیم که راهمان دشوار است. گردآوردن حق و نفع موکل با اصول علمی، حد پایداری در برابر تصمیمات نادرست دادگاه و مانند اینها که زیرمجموعه اخلاق حرفه ای دادفری است راه و روزگارمان را دشوار می کند.
دکتر علی صابری
5669 بازدید
1396/06/26
0 نظر
دیدگاه کاربران
;
;