وکالت حرفه ای و نه حرفه وکالت(23)

وکالت حرفه ای و نه حرفه وکالت(23)

داوری نهادی ارزشمند و کمتر آشنا برای وکلا

علی صابری

مدرن بودن یعنی علم به آنچه دیگرممکن نیست.( رولان بارت )

1-    بحث وکالت تخصصی مانند خیلی چیزهای دیگر که از جامعه مدرن می آیند خیلی بر سر زبان ها است و به عبارتی مد روز است اما باز مانند خیلی چیزهای دیگر هنوز سر در گمیم که آیا باید تخصص گرایی را از دانشگاهها و محیط های نظری آغازید یا در عمل باید وکلای حرفه ای با تخصص خاص پرورش داد از هرجا بیاغازیم تا دلت بخواهد مانع وجود دارد. آسیب شناسی دانشگاهها جای خود، در عمل می شنویم مگر چقدر پرونده در موضوع تخصصی وجود دارد، تازه ملاک تخصص در امری چیست، تحصیلات دانشگاهی در آن رشته که بیشتر رشته های تخصصی حقوق را نداریم ،گرفتن پرونده در آن موضوعات، صرف گرفتن پرونده یا برنده شدن؟ به هر حال از جمله موضوعات مد روز داوری است نهادی پر پیچ و خم و ارزشمند ره یافتی نو از جامعه مدرن برای حل و فصل اختلافات که گرچه پیشینه آن شاید به ریش سفیدی و حکمیت سنتی برگردد اما نوع نگاه در جامعه نو دگرگون شده . از زاویه حقوق عمومی و بحث قرارداد اجتماعی هنگام سنجش دو دادنامه نگاهی را برگزیده ام که تازه است و بسیار کار می خواهد. دو نوشته فراهم آوردم که یکی در مجله مدرسه وزین حقوق شماره 83 چاپ شده و دیگری در شماره 91 آن مجله خواهد آ،مد باشد که حقوقدانان داوری را از این زاویه بنگرند. در بحث وکالت تخصصی از این نکته فرهنگی غافل نباشیم که تا پراکنده کار می کنیم کسی کاری با تو ندارد اما به محض گام برداشتن در این راه هزار مانع فرهنگی و فکری جلوی پایت قرار می گیرد. اندوخته ها و آموخته های فرهنگی و اجتماعی من از وکالت تخصصی در پرونده های پزشکی را در این ستون و در ستون تجربه های یک وکیل خوانده اید و باز خواهید خواند شاید روزی آن ها را گرد آورم. به امید آن روز.

2-    من نیز برای آنکه از مد روز پس نمانم در کلاس داوری مجلس داوری اتاق بازرگانی در سال 1390 شرکت کردم. بحث ها همه فنی و اساتید برجسته در کلاس مرتضی شهبازی نیا که شاگردی اش همیشه برایم افتخار بوده و هست با تفکری نهادی و نگاهی تازه نسبت به نقش وکیل در داوری آشنا شدم، در کنار بحث های ریز فنی نگاهی فراگیر را فرا می گرفتیم. همانجا ایراد نبود نگاهی نظام مند آشکار شد ، هنگامی که آقای م .ح پرسید به هر حال وکیل باید از حق موکلش دفاع کند و اگر داور اختصاصی وی نیز باشد چنین می کند پس چه هوده از داوری؟ پرسش جسورانه بود اصل داوری را به چالش می کشید و نشان می داد ما همچنان در ماجرای بومی سازی مدرن دست و پا می زنیم و معجون فراهم آمده در ذهنمان با دنیای مدرن فاصله بسیار دارد، نقش وکیل نیز یکی از همین داستان هاست. مرتضی شهبازی نیا هم در آن کلاس هم در سخنرانی هایی که برای جامعه مستقل و تشکل علمی انجام داد و گزارشش را در نقد رهایی بخش و تجربه ها نگاشتم یکی از کسانی است که تلاش می کند داوری را از بحث های جزئی برکشد و نگاهی درست و نهادین به وکلای جوان دهد. اور را برای جلسات چهارشنبه دفترم فراخواندم، آمد و در دو جلسه داوری را به سنجه نشستیم. پرسش های اساسی همکارانم بویژه مصطفی کاظمی و محمد صابری بحث را از سطح این ماده یا آن ماده قانون بالاتر برد .

3-    همه اینها را گفتم تا با هم نگاهی کنیم به یک دادنامه، پرونده مربوط به یک پروژه ساختمانی است که من  داور اختصاصی مالکین بودم در برابر سازنده و سازنده وکیلی داشت عضو کانون مرکز که داور اختصاصی او بود و چه تلاشی کرد تا داوری شکل نگیرید. آنها را در آینده خواهم آورد اما این دادنامه مربوط به دعوی سازندگان است و یکی از پیش خریداران جایی که متاسفانه در حضور و با حضور وکیل دادگستری دادخواهی به خواسته ابطال رای داور بطرفیت داور انجام می شود و این در حسب آشنا نبودن با این ماده یا آن ماده قانون نیست ناشی از نبود نگرش درست درباره داوری است سنجشی ساده بین داور و دادرس فرصت را به وکلای جوان می دهد که اینگونه اشتباه نکنند مگر شما به هنگام پژوهش خواهی دادرس نخستین را طرف دعوی قرار می دهید؟ دادنامه را با هم خواهیم خواند ،البته این پرسش مطرح است که آیا با رد دعوی ابطال رای داور به لحاظ ایراد شکلی زمان قانونی اعتراض سپری شده است یا خیر؟ درباره موضوع مشابه که مقید به زمان است یعنی فسخ نظریه کمیسیون ماده 12 قانون زمین شهری با همکاری مصطفی کاظمی پیش از این نوشته ام و درباره رای داور نیز با تکیه بر یک پرونده مطلبی خواهم نوشت اما در کنار اندیشه به این پرسش با خود واگویه کنیم که آیا دچار شدن به اشتباهی همسان این پرونده می تواند منشایی جز نبود نگاه فراگیر به داوری داشته باشد؟! آری؛ این مد روز هنوز در ذهن ما به روز نشده و تغییر آن ممکن نیست جز با آموزش و آموزه هایی که نهادهایی حقوقی را نظام مند مطرح می کنند و از دادن دید کلی می آغازند و سپس به نکته های فنی ریز می رسند نه آموزش مواد قانون  برای پاسخ گفتن به پرسش هایی 4 گزینه ای .

اینک متن دادنامه

پرونده کلاسه 9209982160200260 شعبه 37 دادگاه عمومی حقوقی تهران دادنامه شماره 9209972160200426

خواهان ها:1- آقای م ا.م 2- آقای م.م با وکالت خانم م.ح ا

خوانده:آقای م.م با وکالت خانم م.ج

خواسته : ابطال رای داور

رای دادگاه

در خصوص دعوای آقایان م.م و م. ام  بطرفیت آقای م.م با وکالت خانم م.ج بخواسته ابطال رای داوری و مطالبه خسارات دادرسی با امعان نظر در مجموع محتویات پرونده و مستندات ابرازی از سوی خواهان از جمله مبایعه نامه و اظهارنامه بجهت اینکه وکیل خوانده اشاره به اینکه موکلش داور صادرکننده رای بوده دعوا را متوجه موکل ندانسته دادگاه با پذیرش ایراد دعوا را متوجه خوانده ندانسته و مستنداً به بند 4 ماده 84 قانون آئین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان را صادر و اعلام می نماید. رای صادره ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان می باشد.

رئیس شعبه 37 دادگاه عمومی حقوقی تهران- افراشی

دکتر علی صابری 3412 بازدید 1393/07/05 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...