ماده 106 قانون مجازات اسلامی
آموخته ها و اندوخته های یک دادفر
ماده 106 قانون مجازات اسلامی سال 92 و رویکردی نو به بزه های مستمر
علی صابری
در این حال و هوا که همه دادفران سرگرم جنگ بر سر بردن قرارداد مالی به دادگاه ها هستند و میانگین روزی یک تلفن از کارآموزانم دارم که چه کنیم و من بیش از شما همکاران سرگردانم که چه پاسخ دهم، پس نکات آموزشی گفتن و دادنامه آوردن بیهوده می نماید. اما چه کنم که همین کار را بلدم. خواستم بخشنامه ی محسنی اژیه را به چالش کشم، خشم و خروشم نگذاشت و ترسیدم ( نه ترس شخصی ) وضع از این بدتر شود. هرچند به نظرم از این بهتر بدتر نمی شود. اگر تریبون شورا در اختیارم بود دست کم دو سه واژه ای به سویش پرتاب می کردم البته که به نظرم بخشنامه در گونه (شکل) و چیستی (ماهیت) آنچنان تهی است که کمتر ارزش نگارش دارد. اما چه کنیم که با تعریف من جهان سوم جایی است که همه درگیر و سرگرم بیهودگی هستند. حقوق هم از این قاعده بیرون نیست. این چنین سرگرممان می کنند تا حتی لحظه ای فضای اندیشیدن نداشته باشیم. اصلاً مرا چه به این کارها. اجازه دهید به سر کار خودم برگردم و با سپاس روزافزون از مهدی شیرخانی که خوب دانسته جایگاه اندیشه من کجاست و دادنامه ها را برایم شکار می کند. آموزه ی دادرس دادگاه در برداشت از ماده 106 قانون مجازات را برایتان بیاورم که دادنامه خود گویاست. اگر این رویکرد پذیرفته شود دادفران و بویژه نوآموزان باید به مواعد دقت کنند و دری تازه در مرور زمان گشوده خواهد شد. تنها یک نکته شگفت و آن اینکه نمیدانم چگونه با چنین برداشت فراخی مرور زمان کیفری را می نگریم اما در دعاوی مدنی آن چنان باریک می اندیشیم. خودتان داوری کنید و با روش های برداشت (تفسیر) در امور مدنی و کیفری بسنجید. البته که در صورت اعتراض دادنامه دادگاه استان را نیز خواهم آورد.