اجرای احکام در رویه قضایی ایران(5)
آموخته ها و اندوخته های یک دادفر
اجرای احکام در رویه قضایی ایران (5)
علی صابری
به نام خدا
دادرس گرامی و ارجمند شعبه یک دادگاه عمومی حقوقی لواسانات
با درود و سپاس
درباره پرونده 9809982218100172 شماره بایگانی 980174 و اجرائیه صادره از آن شعبه که در تاریخ 30/03/1400 به موکل ابلاغ گردیده در مهلت مقرر ده روزه مندرج در اجرائیه مراتب ذیل را به استحضار می رسانم:
به نظر می رسد اجرائیه صادر شده صحیح نبوده و در اجرای مواد 11، 25، 27 قانون اجرای احکام مدنی نیاز به تصحیح دارد. بدین شرح که دادگاه محترم تجدیدنظر فارغ از اینکه تصمیم متخذه در اقلیت و بلکه نادر است از کارشناس خواسته بها و قیمت ثمن از دست رفته خریدار را تدارک ببیند. گذشته از آن که خود قضات دیوان عالی با تکیه بر نظری که در اصول فقه، طرفداران آن صحیحیون نامیده می شوند و در بیع فاسد و باطل واژه های ثمن و مبیع را بی معنی دانسته اند و به همین دلیل پس از رای، اکثریت شاخص بانک مرکزی را ملاک محاسبه غرامت می دانند، دادرسان گرامی شعبه 64 دادگاه استان از کارشناس خواسته اند قیمت و بهای روز ثمن را برآورد کنند و کارشناس نیز آن را 875/000/000 تومان تعیین و محاسبه کرده پس در واقع قیمت 25/000/000 تومان ثمن معامله در فرض بطلان اکنون به نرخ روز با ملاکی که بر پایه آن از کارشناس خواسته شد. اعلام نظر کند 875/000/000 تومان است، به عبارتی با تعیین بها و نرخ ثمن به قیمت روز، دیگر چیزی تحت عنوان 000/000/25 تومان تومان یا مفهومی به عنوان ثمن وجود ندارد تا با مبلغ غرامت جمع شود بلکه مبلغ تعیینی دادگاه استان به شرح پیش گفته دربرگیرنده خواسته اصلی خواهان و خسارت آن است چنانکه با همین وحدت ملاک هنگام بکارگیری شاخص بانک مرکزی نیز همین گونه رفتار و عمل می شود آنجا نیز عدد اصلی با قرار گرفتن در شاخص و به اصطلاح به روز شدن، به عددی تبدیل می شود که خود آن مورد حکم و اجرائیه قرار می گیرد نه آنکه مبلغ به دست آمده با عدد اصلی و اولیه جمع شود، اینجا نیز دقیقا موقعیت و وضعیت همسان است کارشناس بهای 25/000/000 تومان را برآورد و محاسبه کرده پس این عدد خالص و در برگیرنده خواسته و متفرعات آن است و جمع کردن آن با ثمن اولیه به دلالت استدلال پیش گفته جایگاه قانونی ندارد و در نتیجه با اعتراض نسبت به این بخش از اجرائیه و درخواست تصحیح آن تصمیم گیری شایسته قانونی را خواستارم.
با سپاسی دوباره
دادفر باختگان –
مهدی شیرخانی