نتیجه ی یک دعوا
تجربه های یک وکیل
نتیجه یک دعوا
علی صابری- مصطفی کاظمی
1- اگرخوانندگان به یاد داشته باشند در آغاز نگارش این ستون دادخواستی را که برای پیشکش کردن به دادگاه آماده کرده بودیم زیرعنوان (شرح یک دعوی ) در اختیار خوانندگان قرار داده برحسب عادت خویش وبرخلاف روال معمول وآنچه بین وکلا رایج است که دادخواست را فشرده بنویسیم تا دستمان پیش طرف رو نشود، دادخواست ما مفصل بود .
2- از شرح امور موضوعی گرفته تا بیان اصول ومبانی تحقق مسئولیت مدنی، از دلایل موضوعی گرفته تا امور حکمی، از استدلال برتوجه دعوی به تک تک خواندگان گرفته تا انواع زیان های مورد مطالبه وشیوه برآورد آنها . همه وهمه را دردادخواست جای دادیم به گونه ای که برای نخستین جلسه دادرسی به تاریخ 20 اردیبهشت 91 چیزی برای گفتن نداشتیم. بماند که دادرس دادگاه حضور نداشت واز طرفین خواسته بود نوشته های خویش را پیش نهند (لایحه تقدیم کنند.) یکی از خواندگان یعنی وزارت بهداشت مدعی شد آهنگ آن دارد که ثالثی را به دادرسی جلب کند( آزمایشگاه شفا ) وچنین نیز کرد .
3- ترجیح می دهیم درکنار دادنامه ماهوی دادنامه دادگاه درباره دعوی جلب ثالث را در اختیار خوانندگان قرار دهیم بنابراین پیش از دادنامه اصلی ، آن را نیز خواهید خواند. تفسیر واستنباط دادرس دادگاه از فصل مربوط به دعوی جلب ثالث در قانون آئین دادرسی مدنی بویژه مواد 135 و137 ولزوم یا عدم لزوم تقدیم دادخواست بطرفیت همه اصحاب دعوی (تمامی خواهان ها وخواندگان ) وتقصیر طرف قرارگرفتن یا نگرفتن برخی از اصحاب دعوی اصلی در پذیرش یا رد شکلی دعوی جلب ثالث را ملاحظه خواهید کرد .موضوع اختلافیست وهمین جا به خوانندگان پیگیر وعلاقه مند وعده می دهیم این دادنامه را با دادنامه دیگری که از شعبه دوم دادگاه ناحیه لواسان با همین موضوع اما با استنباطی مخالف صادر شده را بسنجیم ونقد کنیم ( شاید دریکی از شماره های مجله مدرسه حقوق خبرنامه کانون وکلای دادگستری اصفهان ).
4- پس از نخستین جلسه دادگاه برای یکم شهریورماه 91 وقت احتیاطی تعیین کرد و پرونده کیفری را ازشعبه 1147 دادگاههای کیفری تهران مطالبه کرد چرا وبه چه دلیل ما هم نمی دانیم، دادنامه را که بخوانید خواهید دانست ملاحظه پرونده نفیا" یا اثباتا" هیچ تاثیری در تصمیم دادگاه نداشته ، بنظر می رسد افزون بر دادنامه ها شکل رسیدن به تصمیم نیز می تواند مورد نقد قرار گیرد(درهمه پرونده ها). راه پیموده شده نیز بخشی وبلکه بخش مهمی از ماجرا است .
5- به هرحال دادگاه به تاریخ 19شهریور 91 دادنامه صادر کرد ودعوی ما را رد کرد قرار نیست از دادخواست خود دفاع کنیم به عکس اتفاقا" نقد شما را چشم به راهیم تا ببینیم آیا دادنامه دادگاه را درست می دانید یا نه؟ وچرا؟ نگاهی ساده به دادنامه نشان می دهد که کتاب استاد کاتوزیان در مسئولیت مدنی منبع دادرس دادگاه بوده اما اگر عمیق تر شویم آیا بواقع استاد کاتوزیان چنین نگاه خشکی به حقوق دارند آنهمه آموزه اجتماعی چه می شود؟
یادآور می شویم نقد ونظر شما همکاران برای پیش برد چنین دعاوی تازه ای که موجب پیشرفت علم حقوق می شوند لازم وضروریست.خواستار آن هستیم که نوشته های خویش را از طریق دورنگار یا ایمیل برای ما بفرستید.
تلفکس :88637715-88025434
ایمیل : saberlaw@gmail.com
واما دادنامه ها
پرونده کلاسه 9109980226100103 شعبه 1 دادگاه عمومی حقوقی مجامع قضایی شهید بهشتی تهران دادنامه شماره 9109970226100202
خواهان:وزارت بهداشت درمان وآموزش پزشکی بانمایندگی آقای محمود کاظمی تهران شهرک قدس خ سیمای ایران بین فلامک وزرافشان ستادمرکزی وزارت بهداشت ودرمان وآموزش پزشکی ط 11 دفتر امورحقوقی
خواندگان :1- خانم ک.م 2- خانم ش.د 3- خانم م .ع 4- آقای بهمن رضایی 5- آقای هاشم قاسمی 6-خانم صراف7- آزمایشگاه شفا (بامدیریت آقایان هاشم ومصطفی هاشمی ودکتر غفاری) 8- بیمارستان بقیة الله
خواسته :جلب ثالث
گردشکار= خواهان دادخواستی به خواسته فوق بطرفیت خوانده بالا تقدیم داشته که پس از ارجاع به این شعبه وثبت به کلاسه فوق وجری تشریفات قانونی در وقت فوق العاده – مقرر دادگاه بتصدی امضاکننده زیر تشکیل است با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام وبشرح زیر مبادرت بصدور رای مینماید.
««رای دادگاه»»
دعوی وزارت بهداشت ،درمان وآموزش پزشکی بانمایندگی حقوقی آقای محمود کاظمی بطرفیت 1-آزمایشگاه شفا 2- موسس آزمایشگاه شفا 3- مسئول فنی وقت آزمایشگاه شفا 4- بیمارستان بقیة اله 5- آقای بهمن رضایی 6- خانم ش.د 7- خانم ک .م 8- خانم م.ع بخواسته جلب ثالث در پرونده کلاسه 90/1/651 شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی تهران می باشد نظربه اینکه در دعوی اصلی که نسبت به آن دعوی جلب ثالث اقامه گردیده است قوه قضائیه وسازمان انتقال خون نیز جزء خواندگان می باشند درحالیکه خواهان دعوی جلب ثالث آنها را جزء خواندگان قرار نداده است وبه استناد ماده 137 قانون آئین دادرسی مدنی دادخواست جلب ثالث باید به تعداد اصحاب دعوای اصلی بعلاوه یک نسخه باشد یعنی بطرفیت خواهان دعوی اصلی وکلیه خواندگان طرف دعوی اصلی اقامه گردد درحالیکه خواهان دعوی جلب ثالث مقررات موصوف را رعایت ننموده است درنتیجه دادگاه دعوی طرح شده بدین منوال را منطبق برقانون ندانسته وبه استناد ماده 5 قانون آئین دادرسی مدنی قرار عدم استماع دعوی صادر واعلام می دارد رای صادره ظرف بیست روز پس ازابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی درمحاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد./
دادرس شعبه اول دادگاه عمومی(حقوقی) تهران سامان آقاسالار
پرونده کلاسه 9009980226100651 شعبه 1 دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی تهران دادنامه شماره 9109970226100526
خواهان ها:1- خانم م.ع 2-خانم ک.م 3-خانم ش.د با وکالت آقای علی صابری وآقای مصطفی کاظمی
خواندگان : 1- قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران به نشانی تهران خ ولیعصر روبروی جامی
2- وزارت بهداشت ودرمان و آموزش پزشکی به نشانی شهرک قدس بلوار فرحزادی خ فلامک جنوبی خ سیمای ایران جنب دبیرستان ابوریحان3-سازمان انتقال خون ایران به نشانی تهران تقاطع بزرگراههای شیخ فضل اله نوری وهمت
خواسته :مطالبه خسارت
گردشکار= خواهان دادخواستی به خواسته فوق بطرفیت خوانده بالا تقدیم داشته که پس از ارجاع به این شعبه وثبت به کلاسه فوق وجری تشریفات قانونی در وقت فوق العاده – مقرر دادگاه بتصدی امضاکننده زیر تشکیل است با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام وبشرح زیر مبادرت بصدور رای مینماید.
رای دادگاه
دعوی خانم ها 1-ش.د 2- ک.م 3- م.ع با وکالت آقایان علی صابری ومصطفی کاظمی به طرفین 1- قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران 2- سازمان انتقال خون 3- وزارت بهداشت،درمان وآموزش پزشکی کشور به خواسته جبران زیان معنوی ومادی با احتساب کلیه خسارات دادرسی می باشد.بدین شرح که مورث خواهان ها به دلیل نارسایی کلیوی ناگزیر می شود از پیوند کلیه استفاده نماید،و به واسطه انجمن حمایت از بیماران کلیوی با فردی بنام یزدان رضائی(فرید) آشنا شده وکلیه دهنده با مصرفی این انجمن ،آزمایشات اولیه لازم را درآزمایشگاه شفا انجام داده وپیوند کلیه در بیمارستان بقیة اله صورت می پذیرد بعد ازمدتی مشخص می شود که ایشان مبتلا به بیماری ایدز گردیده است و این بیماری از طریق کلیه دهنده آقای یزدان رضایی به مورث خواهان ها منتقل می گردد نخستین پیگیری های حقوقی توسط مورث خواهان ها صورت میگیرد لیکن ایشان در بهمن ماه سال 1386 فوت می نماید بعدا" انتقال دهنده کلیه نیز فوت می نماید در نتیجه پیگرد کیفری وی نیز منتفی می گردد وپدرایشان آقای بهمن یزدانی به اتهام معاونت درقتل به ده سال حبس محکوم می شود.شکایت از مسئولین آزمایشگاه شفا وبیمارستان بقیة اله نیز با این استدلال که به دلیل نبود ونقض بخشنامه ها،آئین نامه ها یا دستورالعمل های قانونی،بیمارستان وآزمایشگاه تکلیفی در احراز هویت اهداکننده نداشته است.پس از این شکایت کیفری دستورالعمل ها وبخشنامه هایی در این خصوص صادرگردید. درنتیجه نظربه اینکه خواهان ها متقاضی دریافت خسارت از باب تسبیب درخسارت می باشند وبرای ایجاد مسئولیت ازباب تسبیب نیازمند تحقق سه عنصر 1- ورودضرر 2- رابطه سببیت 3- تقصیر می باشد.ودلیل خواهان ها نیز برای وجود تقصیر عدم تنظیم آئین نامه مناسب از سوی وزارت بهداشت یا به عبارت کلی تر،عیب ونقض ابزار و وسایل اداری دولت یا همان تقصیر سازمانی می باشد.لیکن در موضوع پرونده صرفنظر از اینکه صرف عدم تنظیم آئین نامه موجب احراز وجود رکن تقصیر می باشد یا خیر. نظر به اینکه اسباب متعددی در وجود ضرر تاثیر دارند که عبارتند از 1- مسئولین آزمایشگاه 2- مسئولین بیمارستان بقیة اله 3- وزارت بهداشت،درمان وآموزش پزشکی 4- کلیه دهنده مرحوم یزدان رضائی(فرید) واز بین عوامل متعدد موصوف علتی که عدوانی می باشد تنها مرحوم یزدان رضائی می باشد که خود را متقلبانه وعامدانه ودرنتیجه عدوانا" سالم نشان داده است وسایر عوامل هیچگونه عمد واطلاعی از جریان نداشته ودر صورتی که علل وعوامل متعددی در وقوع حادثه ای تاثیر داشته باشد صرفا" علت وعامل عدوانی وفق نص صریح ذیل ماده 394 قانون مجازات اسلامی ضامن می باشد لذا تنها مسئول وضامن پرداخت خسارات مرحوم یزدان رضایی می باشد بنابراین دادگاه دعوی خواهان ها را وارد ندانسته وبه استناد ماده 197 قانون آئین دادرسی مدنی حکم بر بی حقی خواهان ها صادر واعلام می دارد رای صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد./
دادرس شعبه اول دادگاه عمومی(حقوقی)تهران سامان آقا سالار
دکتر علی صابری
2092 بازدید
1391/08/09
0 نظر
دیدگاه کاربران
;
;