پی نوشتی بر نفی نسب (د)
آموخته ها و اندوخته های یک دادفر
پی نوشتی بر نفی نسب در حقوق ایران2 (د)
علی صابری
با سپاس از مهدی چای بخش
به نام خدا
رئیس گرامی دیوان عالی کشور
با سلام واحترام
درباره پرونده 871142 مطروحه در شعبه 26 دادگاههای تجدیدنظر استان تهران که منجر به صدور دادنامه به نفع موکلین شده و این دادنامه مورد فرجام خواهی وکلای آقای سعید افشاری زاده قرار گرفته در پاسخ به گفته های ایشان مطالب زیر به استحضار می رسد:
1- بحث از انگیزه طرح شده توسط فرجام خواه ما را به بیراهه برده وبه جایی نمی رساند. حرفهای ایشان جنبه شعاری دارد ونه حقوقی، قانون گذار هیچ گاه و در هیچ دعوایی دنبال انگیزه نمی گردد حتی درباره جهت معامله ونا مشروع بودن آن نیز هنگامی حقوق دخالت می کند که جهت در عقد ذکر شود. خواه خانم قصیه عباس هادی یک ریال مال از خود به جای گذاشته باشد خواه صد میلیارد دلار، قانونگذار به بازماندگان واقعی وآنان که هنگام مرگ وی قانوناً ورثه بوده اند اجازه وامکان ورود می دهد تا کسی را که قانون وشرع وارث نمی شناسد از بازماندگان خارج کند. انگیزه هرچه می خواهد باشد، نسب مفهومی است شرعی که از رابطه مشروع وقانونی زن ومرد ایجاد می شود هم جنبه فیزیکی ومادی دارد وهم عنصر معنوی وحقوقی در آن دخیل هستند هیچ گاه صرف پرورش یافتن در دامان کسی وبزرگ شدن نزد کسی موجب ایجاد نسب نیست از جهت آثار نیز طبیعی است که هر دعوی منجر به اثری شود. خوش آمدن یا نیامدن کسی هیچ گاه موجب نشده دعوایی پذیرفته نشود پس باید از سعی در احساساتی کردن دادرسان دست برداشت
چه اگر قرار باشد لطمه دیدن شخصیتی کسی از حکمی موجب توقف دادرسی شود از این پس هیچ دادرسی را جسارت انشاء رای بر طبق قانون نخواهد بود .
2- بر خلاف پنداشته فرجام خواه، قانون ما به پیروی از شرع برای گواهی گواهان مراتب ودرجاتی برشمرده گاه در بعضی از دعاوی وموضوعات تعداد گواهان وشکل ادای گواهی وشرایط خاص بر ایشان شرط وضرورت است. اینجا تناقض وتعارض پذیرفته نیست چه شرایط شکلی شرط لازم است اما گاه گواهی به تنهایی مثبت دعوی نیست وحجیت ندارد در کنار دیگر دلائل قرار می گیرد ویا آغاز کننده دعوی است یا دیگر دلایل را تقویت می کند اینجا شرع وقانون با نگاه به گواهی به عنوان قرینه ویا اماره ترتیبات دیگری مقرر می کنند، قدر متیقن اظهارات گواهان را بدست می آورد وبرای اثبات یا رد دلائل دیگر به کار می آیند بویژه در مورد حساسی مثل نسب وفرزندخواندگی آن هم با فرهنگ 40 سال پیش طبیعی است که پدرخوانده ومادرخوانده از ابراز حقیقت به صورت صریح وکامل بگریزند پس افراد دریغ نمی دانند که کودک از کجا آمده همین اندازه می دانند که کودک از نسب پدرومادر نیست قانونگذار نیز با تفاوت گذاشتن میان انواع گواهی وضعیت صفر یا صد را رد می کند یعنی اینگونه نیست که یا گواهی رابی اعتبار بدانیم یا آن را یگانه دلیل بشناسیم. گواهی به صورت مدرج موجب ایجاد علم می شود برای نمونه در این پرونده اتفاق نظر گواهان فرزنددار نشدن شادروان عباس هادی است.طبیعی وبدیهی است که گواهان که از اقشار مختلف بوده، جنسیت واحد ندارند، به دلائل فرهنگی اجتماعی ندانند فرزند خواندگی کی وچگونه اعمال شده است اما دقیقا می دانند که نسب شرعی وقانونی ایجاد نشده است. بنابراین تلاش وکوشش فرجام خواه برای بی اعتبار کردن گواهی معنی ندارد وموثر نیست چه از یک سوگواهی یگانه دلیل اثبات نیست تا پیدا شدن تناقضات احتمالی اثر شرعی آن را از
بین ببرد و از سوی دیگر گواهی همه گواهان این بوده که فرجام خواه فرزند مرحوم قصیه عباس هادی نیست که در این مورد هیچ تناقضی در گواهی ایشان وجود ندارد و اینکه فرجام خواه فرزند چه کسی بوده و چگونه به فرزند خواندگی درآمده موضوع دعوی و گواهی نمی باشد. این را نیز باید افزود که فرجام خواه بر خلاف ادعای مطرح شده ، در جریان رسیدگی و با وجود فرصت کافی گواهان ادعایی خویش را به دادگاه بدوی و تجدیدنظر نیاورد. دو تن از آنها یعنی خواهران نوروزعلی افشارزاده حاضرند به نفع موکلین گواهی دهند. گواه معتبر دیگری نیز به دادگاه آورده نشد تا فرجام خواه مدعی شنیده نشدن گواهی اش باشد .
3- بر خلاف پنداشته فرجام خواه بازماندگان قصیه عباس هادی پیش از مرگ او نمی توانستند نفی نسب فرجام خواه را بخواهند چه آن هنگام ذینفع وذی سمت نبودند بنابراین سپری شدن زمان هیچ گاه دستاویزی برای شنیده نشدن دعوی نفی نسب نبوده ونیست نسب مفهومی است شرعی وقانون گذار هم به پیروی از شرع بر آن پافشاری خاص دارد از سوی دیگر موکلین وگواهان ایشان هیچ گاه مدعی نفی نسب فرجام خواه از نوروزعلی افشاری زاده نبودند هرچند با آزمایش دقیق پزشکی اکنون این نسب نیز نفی شده اما از آنجا که موکلینمان دست کم بصورت مستقیم ذینفع نفی نسب سعید از نوروزعلی نبودند وگفته هایشان نیز نمی تواند به هیچ وجه اقرار تلقی شود واصلا اقرار در این شکل معنی و جایگاه ندارد ، نمی توان ادعای فرجام خواه در این بخش را پذیرفت واظهارات موکلین وگواهان را تناقض دانست. ساده بگوییم موکلین وگواهان ایشان معتقد بودند حتی اگر نوروز علی پدر سعید باشد و به فرض که از همسر دیگری باشد ولو با ازدواج موقت صاحب این فرزند شده باشد همچنان سعید پسر شرعی وقانونی قصیه نیست چه او با وجود سه ازدواج هیچ گاه دارای فرزند نشده یادمان باشد گواهی گواهان دلیل یگانه ما نیست .
4- دوگانگی برداشت واظهارنظر وکلای فرجام خواه کمی شگفت آور است آنجا که آزمایش dna که دقیق ترین آزمایش اثبات نسب است به نفعشان نیست علم را نسبی می بینند و در معرض خطا، اما آنجا که اظهارنظر ساده پزشکی قانونی که نوعی است نه شخصی مبنی بر امکان فرزند دار شدن زنی 44 ساله به نفعشان است علم را مانند وحی ترقی داده وآن را مطلق می دانند. یادآوری کنیم دقت آزمایش dna بر هیچکس پوشیده نیست این آزمایش شخصی وموردی صورت می گیرد ونتیجه اش یقین آور است در حالی که اظهارنظر دال بر امکان یا عدم امکان بارداری نخست در سن 44 سالگی کلی ونوعی است ویقین در پی ندارد ضمن آنکه باید بین امکان واحتمال معقول تفاوت گذاشت. آری؛ چیزی شاید ممکن باشد اما با چند درصد احتمال نامحتمل بودن عرفی باردار شدن زنی که هرگز باردار نشده در سن 44 سالگی قرینه دیگری است محکم واستوار در کنار دیگر دلایل ما. ربط دادن بی دلیل موضوع با مسئله ازدواج حضرت خدیجه وپیامبر اسلام نشان ضعف دلیل فرجام خواه است از آن می ترسیم که با ادامه رسیدگی وضعیف تر شدن موضع ایشان نامبرده به داستان عیسی ومریم دست بیاویزد حتی در فرض نبود پدر فرزند را متعلق به مادر بداند. به نظر می رسد معنی ومفهوم انگیزه مادی را نیز با تفسیر جدیدی از فرجام خواه اینجا بازشناختیم عرفاً نازا بودن قصیه عباس هادی با گواهی متفق گواهان مبنی بر اینکه او سه بار ازدواج کرده وفرزند نداشته ثابت ومحقق است افزون برآن گفتیم که ما هیچ گاه درصدد اثبات یا نفی نسب سعید از نوروزعلی نبودیم واصلاً موضوع پرونده این نبوده گفتیم که به فرض تعلق نسب به پدر اماره فراش اینجا کارا نیست وطفل به مادر نمی رسد وباز گفتیم که اکنون با توجه به نفی نسب پدر دیگر این بحث ها بیهوده وباطل است .
5- درباره شناسنامه فرجام خواه بارها مدعی شده بود که چون این سند رسمی است ادعا برخلاف پذیرفته نیست آنجا نوشتیم که شناسنامه در چه صورتی سند رسمی است وارد بحث غیرمستدل ایشان در تفسیر ماده 999 قانون مدنی که هیچ حقوقدانی آن را نگفته وندارد نمی شویم همین قدر بگوییم که صرف شناسنامه دلیل نسب نیست ورسیدگی به ادعای خلاف ممکن است حتی اگر شناسنامه در مدت 15 روز گرفته شده ورسمی باشد. گذشته از اینکه ملاک صدور شناسنامه گواهی تولد است نه گواهی گواهان، فرجام خواه در جریان رسیدگی و با وجود فرصت کافی گواهی ادعایی خود را به دادگاه نیاورده پس این ادعا که باید گواهان هنگام تنظیم شناسنامه فرا خوانده شوند گزاف وبه بیراهه کشاندن دادرسی است.
6- چنان که گفتیم عرف که در ابهام وسکوت قانون منبع تفسیراست بویژه عرف مسلم فرزند خواندگی در ایران نگفتن تمام ماجرا به دوستان است همین عرف از قدیم هنگامی که زنی باردار نمی شود او را نازا می خوانند اثبات وجود این عرف مسلم در پرونده ما قرائن دیگری نیز دارد به قول خود فرجام خواه خانم عباس هادی پس از ازدواج از کن خارج شده، جدا از آنکه هیچ دلیلی در این ادعا اقامه نشده وما مدعی هستیم وی چند سالی پس از قبول فرزند خوانده در کن زندگی می کرده وگزارش مددکاری نیز مثبت ادعای ماست، و به فرض پذیرش ادعای فرجام خواه پدرخوانده ومادرخوانده وی برای رهایی از جستجوهای متعارف و به قول معروف حرف مردم، بویژه با توجه به عرف حاکم بر آن هنگام، از محل زندگی خود خارج شده اند وگرنه جابه جایی توجیهی نداشت .
7- موکلین ما به دلیل اطمینان از ادعای خود بارها تأکید بر آزمایش برای اثبات این ادعا داشتند و ما در همین راستا طرق وراههای مختلف آزمایش ها را برای دادگاه نوشتیم وگفتیم که انجام آن ها خارج از کشور بی گمان ممکن است و آماده ایم هزینه آن را تقبل کنیم و حتی در ایران نیز
خواهان نبش قبر و انجام آزمایش بودیم که اگر مجاز می بود پزشکی قانونی زیربار آزمایش می رفت پس برخلاف پنداشته فرجام خواه ما نه تنها از آزمایش نگریختیم بلکه بارها انجام آن را از دادگاه خواسته وراههای آن را نشان دادیم.
8- متأسفانه فرجام خواه و وکلای ایشان آفتاب روشن را انکار می کنند برگ برگ پرونده نشان می دهدایشان بودند که به صراحت نوشتند باید بین سعید ومحمدعلی هردو افشاری زاده آزمایش dna انجام شود و دادرسان دیوان عالی درخواست ایشان را اجابت کردند و آن هنگام نوشتیم چنین آزمایشی ضرورت ندارد چرا که موضوع پرونده نفی نسب پدر نیست وانجام آن نفیاً یا اثباتاً به بیراهه رفتن است. حال که آزمایش انجام شده و نسب سعید را از نوروزعلی نیز نفی کرده ودلیلی محکم برای دعوی ما حاصل شده است فرجام خواه ناراحت ومتأثر از ادعای خویش مانند غریق به هرچیز چنگ می زند از جمله کاملا غیرواقعی مدعی است که ما آزمایش dna ایشان ومحمدعلی افشاری زاده را خواستیم در حالیکه خودش خواست، دیوان پذیرفت و دستور داد ، دادگاه تجدیدنظر اجرای دستور کرد. پس اکنون به لطف پروردگار وبه دست خود فرجام خواه دلیلی فراهم شد تا حقیقت مشخص شود. شایان ذکر است که وکلای گرامی فرجام خواه برخلاف اظهارات نخستین خویش که دعوی نفی نسب را به منزله جوخه مرگ برای خوانده تلقی نموده اند، با مصادره به مطلوب از پاسخ آزمایش dna ،در حالیکه این آزمایش میان فرجام خواه و آقای محمد علی افشاری زاده صورت پذیرفته، به یکباره آن را نشان از فقدان رابطه نسبی بین آقای محمد علی افشاری زاده و مرحوم نوروزعلی افشاریزاده تلقی کرده اند تا با نفی نسب این دو که اساساً موضوع آزمایش نبوده اند، موکل خود را از نتیجه علمی و قطعی آزمایش مبرا نمایند.
9- فرجام خواه سعی دارد با استثناء نشان دادن فرزندخواندگی برای خود اثبات نسب کند جدا از آنکه بحث فرزندخواندگی از صدر اسلام مطرح بوده و ورود در آن وقت بسیار می خواهد واطلاعات فراوان و داده های سطحی فرجام خواه نمی تواند راه گشا باشد وجدا از آنکه قانون تازه تصویب سرپرستی اطفال بی سرپرست وبد سرپرست به تایید شورای نگهبان رسید وشرعی است عملاً به عهده گرفتن سرپرستی ولو غیر رسمی ومخفیانه در فرهنگ ما صورت می گرفته و می گیرد به فرض که این امر نادر باشد نمی توان نتیجه گرفت که هرکس که ادعای نفی نسبش شده منتسب به نفی کننده است به عبارتی از امر عدمی نمی توان نتیجه وجودی گرفت چه رسد به موضوعی ولو استثنائی ، نادر و غیر عدمی. آری؛ فرزندخواندگی کم رخ می دهد اما نمی توان گفت چون چنین است همه فرزندخواندگان منتسب به سرپرست هستند. در شرع ما نه اقرار نسب آور است ونه شناسنامه سند آسمانی با گواهی نیز نمی توان نسب کسی را اثبات کرد نسب جنبه فیزیکی ومادی دارد، از نزدیکی واقعی به دست می آید که قابلیت گواهی را ندارد .گواهان ما نیز جملگی وقایع زندگی شادروان عباس هادی از جمله چند ازدواج ونداشتن بچه را گواهی می کردند وگرنه هیچ کس راهی به حریم خصوصی دیگران ندارد تا اثبات یا نفی کند. باید افزود فرجام خواه همان گواهان ادعای خویش را نیز با وجود اقرار در دادگاه حاضر نکرد .
10- اما فراز پایانی نوشته فرجام خواه دلیلی است روشن تر از آفتاب بر نفی نسب وی از پدر ومادر وفرزندخوانده بودنش اگر او بواقع فرزند ایشان بود نیازی نبود در وصیت نامه بر وراثتش تاکید کنند چه حکم قانون ارث بردن یگانه فرزند است بویژه که او پسر باشد که در هر صورت قرابت بر است جدا از انکار وتردید نسبت به اثر انگشت خانم عباس هادی که در صورت لزوم در جا ومرجع خود درخور رسیدگی بوده ومورد پیگیری ما قرار خواهد گرفت وصیت نامه نه تنها دلیل نسب نیست به عکس قرینه است که پدرخوانده ومادرخوانده با آگاهی از آنکه فرزندشان
قانوناً ارث نمی برد وبه ایشان منتسب نمی شود خواستند کاری انجام داده باشند شاید دل او نیز بدست آید اما خوب می دانیم که هیچ کس با اقرار نمی تواند طفلی را مال خود کند. این قرینه به قدری روشن است که حتی وکلای گرامی فرجامخواه بدان اذعان دارند چه در استناد به لازم الاتباع بودن وصیت نامه برای موکلین به ماده 1278 قانون مدنی تمسک جسته و بیان می نمایند اقرار مرحوم قصیه عباس هادی برای ورثه وی ( فرجام خواندگان) مؤثر است . به عبارت دیگر خود پذیرفته اند که ورثه مرحوم قصیه عباس هادی فرجام خواندگان ( موکلین) می باشند و احتمالاً نظر به اثر اقرار در ایجاد قدرالسهم از اموال موروثی برای فرجام خواه به دلیل وصیت نامه داشته اند.
در پایان با توجه به استدلال های به عمل آمده رد فرجام خواهی واستواری دادنامه را خواستاریم.
با سپاس
دستور رئیس گرامی شعبه :
شماره ثبت : `1043 – 6/9/92
ادامه مستندات پرونده:
دکتر علی صابری
1721 بازدید
1397/11/15
0 نظر
دیدگاه کاربران
;
;