ناخاطرات (19)

 آموخته ها و اندوخته های یک وکیل 

ناخاطرات (19)

علی صابری

 

پرونده کلاسه 8609980226101303 شعبه  دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی تهران

خواهان :آقای م.ب با وکالت آقای علی صابری

خواندگان: وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی – سازمان انتقال خون ایران

خواسته: مطالبه خسارت

رای دادگاه

در خصوص دادخواست آقای علی صابری به وکالت مع الواسطه از آقای م بطرفیت 1- وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی 2- سازمان انتقال خون ایران به خواسته الزام خواندگان به جبران خسارت مادی و معنوی و هزینه های درمان گذشته و حال و آینده و خسارات دادرسی مقوم به 000/000/51 ریال دادگاه با بررسی اوراق پرونده و با توجه به نظریه هیات سه نفره و پنج نفره کارشناسان که اعلام نموده اند خواهان متولد 1376 بوده استفاده از خون و فرآورده های خونی آلوده توقیف و ممنوع شده است و اعتراض موجه و مدللی نسبت به هیات 5 نفره کارشناسی بعمل نیامده است بنابراین دادگاه دعوی خواهان را غیرثابت تشخیص و به استناد ماده 197 از قانون آئین دادرسی مدنی حکم به بی حقی خواهان صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.

 

24 آبان 94

جناب آقای دکتر علی نجفی توانا

رئیس ارجمند هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز

 

با درود و سپاس

      پیرو نوشته های پیشین درباره درخواست پروانه وکالت دادرس دادگستری جناب آقای محمدرضا ادریسیان با توجه به آگاهی به دست آمده مبنی بر ارجاع موضوع به کمیسیون تحقیق و قدردانی و قدرشناسی نسبت به این عمل به آگاهی می رسانم این رویکرد به جوانان انگیزه می دهد چه، می دانند نهاد صنفی آنها که در واقع بیش از نظام صنفی بودن نهادی است مدنی ( بنگرید به سخنرانی علی صابری به فراخوان گروه وکلای پارسیان 19 آبان 94- کانون وکلای دادگستری مرکز) ، سنجشگرانه هم عملکرد وکلا را می نگرد و هم کارهای دادرسان را که حتی دادرسی به خوش نامی ادریسیان از تیغه ی سنجش به آسانی نمی گذرد. فشرده آنکه پرسش همراه با بی انگیزگی که (چه هوده دارد؟) رخت بر می بندد به هرحال منتظر بوده و هستم .کمیسیون تحقیق طبق روال من و ایشان را با هم یا جداگانه فراخواند، از همین رو با گردآوری مدارک و مستندات فرآیند پیموده شده را که به برآیندی ناقانونی انجامید بازبینی کردم. جناب ادریسیان پس از بررسی تخلف مورد شکایت از سوی جناب رضوان فر که روانش شاد و یادش گرامی استدلال دادرس شعبه یکم دادگاههای حقوقی تهران سامان آقالرثالث را که گفته بود دادگستری استان نماینده قوه قضائیه است و 12 شهریور از دادنامه آگاه شده و تجدیدنظرش داخل مهلت است نمی پذیرد . ادریسیان خوب می داند این استدلال پایه و اساس قانونی ندارد اما از آنجا که آهنگ خدمت در سر دارد و شوق فراوان برای دفاع از قوه قضائیه از مدار حق و قانون خارج می شود؛ از یکسو ابلاغ به دبیرخانه قوه قضائیه را ابلاغ قانونی ندانسته و چنین قلم می زند که انگار اوراق قضایی باید به شخص رئیس قوه ابلاغ شود او خوب می داند که استدلالش خنده آور است و به شوخی می ماند چه دبیرخانه قوه طبق چارت زیرمجموعه دفتر رئیس است پس برای رفع یا بهتر بگوییم رفوِ پارگی استدلال پیشین می نگارد که اداره حقوقی قوه نماینده این نهاد در دعاوی است. ادریسیان نمی داند روزی در دنیا یعنی همین کانون وکلا باید پاسخگو باشد حتی اگر استدلالش را بپذیریم (فرض محال،محال نیست). دادنامه 24 مرداد 90در اختیار آقای گوینده رئیس اداره حقوقی و مترجمان قوه قضائیه بوده ، چه ایشان همان روز و همان تاریخ به جناب آوایی رئیس دادگستری تهران دستور تجدیدنظرخواهی می دهند و تجدیدنظرخواهی 28 شهریور بعمل می آید. وکلا داوری کنند آیا عمل سامان آقالرثالث دادرس شعبه 1 در پذیرش تجدیدنظرخواهی داخل موعد و از آن بدتر عمل محمدعشقعلی و مهرزاد جمشیدی دادرسان شعبه 15 دادگاه استان در بی توجهی به دفاع چندباره اینجانب مبنی برخارج از موعد بودن تجدیدنظرخواهی تخلف نیست؟! ادریسیان بادانش است و بهتر از من آئین دادرسی می داند اما از مسئولیت اخروی نترسیده و نمی ترسد و در دنیا نیز هیچ گاه نمی اندیشیده در موقعیت یا وضعیتی برابر با من و وکیلم مصطفی کاظمی ماسوله روبرو شود یا شاید پشت گرم و دلگرم به خوش خدمتی خویش به قوه قضائیه نگاهی از بالا به ماداشته مهم نیست، قوه قضائیه مرکز مشاوران دارد با آغوشی باز به وی و چون وی پروانه پیشکش می کنند حتی شاید قوه به شما به عنوان رئیس کانون فشار بیاورد یا آورده باشد اما بدانید اینکه این تخلف آشکار نه تنها در چشم وکلای دادگستری بلکه در دید همه ایرانیان است چه به پرونده خونهای آلوده مرتبط است . ادریسیانِ خوشنام در کنار مرتضی یوسف زاده و پروانه حاتم با استوار کردن نخستین دادنامه این پرونده سنگ بنای محکمی در دفاع از قربانیان نهادند. ناگهان لغزید و لرزه ای به جان عدالت و انصاف انداخت که از زلزله 10 ریشتری هم قدرتمندتر است . من آن دعوی را باختم، قوه قضائیه 33 ماه حق الوکاله شرعی و قانونی را در صندوق نگاه داشت و به عنوان خوانده دعوی خسارت خارج از مهلت تجدیدنظرخواهی کرد اما با زور اعتراضش رسیدگی شد اما این لکه که  بخش بزرگی از آن دامن گیر ادریسیان است از نظام قضایی ایران است زدوده نخواهد شد. مرا با ایشان روبرو کنید در محیطی عمومی و با هر هیئت داوری و هرترکیبی، اگر واژه ای از واژه هایم نادرست بود به عالم وکالت بدرود خواهم گفت. می دانید که هنگام نامزدیم برای انتخابات شورای شهر 1000 حقوقدان که افتخار داشتم جنابعالی نیز یکی از آنها بودید از نامزدیم حمایت کردند بنابراین از طریق محیط مجازی جلب حمایت حقوقدانان برایم مانند آب خوردن است حقوقدانانی که بر علیه ادریسیان هزاران استدلال خواهند آورد اما اکنون ترجیحم این نیست میخواهم در محیطی علمی و در نهادی مدنی و بر پایه قانون اعتراضم رسیدگی شود. بی گمان اعضای شعبه 1 دادگاه عالی انتظامی قضات آقایان اسعد داروچی، اصغر احمدی موحد و نورالدین صادقی که با ترجیح نظر ادریسیان بر نظر رضوان فر عدم تخلف دادرسان شکایت شده را اعلام کردند نیز باید پاسخگو باشند. چه ادریسیان پروانه بگیرد چه خیر حق طرح موضوع علیه ایشان برایم محفوظ است، منتظرم درخواست پروانه وکالت کنند. در صورت لزوم بازهم برایتان خواهم نوشت.

 

با دوباره گویی سپاس

علی صابری

دکترعلی صابری 3087 بازدید 1394/09/02 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...