چگونگی عملکرد در دعوی جلب ثالث(6)

آموخته ها و اندوخته های یک وکیل

چگونگی عمل در دعوی جلب ثالث (6)

 علی صابری

 

پیشکش به وکیل هم نوعم دکتر محمدرضا ملکی که هم وکیل قابلیست و هم رفیقی درخور .

در این شماره ترجیح دادم یکی از بندهای نوشته خویش در یکی از معدود پرونده هایم در این روزها را در دید خوانندگان قرار دهم. بخشی از پرسش های مربوط به مبحث جلب ثالث در آیین دادرسی مدنی در این نوشته ها آمده است .عادت دارم مباحث نظری را نیز به دادگاهها بکشانم همانگونه که رویه را به مدرسه حقوق وارد کرده ام. بیش از هرچیز رفتار حرفه ایِ وکیل روبرویم محمدرضا ملکی درخور ستایش بوده جدا از طرفین پرونده که هردو از بزرگان حقوق کشور و در خور احترامند. موضوع پرونده در واقع جدی نیست فرصت می دهد آموزه ها و چالش های آن را قلمی کنیم و خون تازه ای به درس های حقوقی تزریق .نوشته را بخوانید و نظر و پیشنهاد خویش را ابراز کنید.

 

 

درباره دعوی جلب ثالث اینکه آیا موکل به عنوان خواهان اصلی و خوانده تقابل نیز باید در ردیف خواندگان باشد یا خیر مورد چالش جدی نظری و عملی است . شاید ماده 137 آیین دادرسی مدنی در لزوم پیش نهادن دادخواست به تعداد مجلوبین ثالث و طرف دعوی اصلی این فرض را تقویت کند که قانونگذار برآن بوده، نا مبرده نیز می بایست در ستون خواندگان قرار گیرد. نظر مخالف نیزخالی از قوت نیست دادخواست باید به او ابلاغ شود اما نظامی به اینکه خواهان یا خواهان اصلی می بایست در ستون خواندگان دعوی جلب ثالث قرار گیرد وجود ندارد (بنگرید به علی صابری- واکاوی دو دادنامه و دعوی جلب ثالث در حقوق ایران با نگاهی به یک دادنامه-گاهنامه آموزشی - شماره های 7 و 8). نیز قانوناً می بایست مشخص شود مراد جلب کننده ثالث از این دعوا کدام مورد قانونی است؛ تقویت موضع دفاعی یا بار کردن مسئولیت بر مجلوب ثالث (بنگرید به چگونگی عملکرد دادگاه در دعوی جلب ثالث- شماره های1 تا 3 -آموخته ها و اندوخته های یک وکیل -علی صابری- پیشین ). برای حل نخستین مورد بدون پی گرفت نظری آن با اختیار مندرج در وکالتنامه و ابطال تمبر مالیاتی لازم دارای سمت شدم اما دومی را همچنان پیگیرم و جداً می پرسم که مراد و منظور خوانده اصلی و خواهان تقابل از دعوی جلب ثالث کدام یک از موارد قانونی است؟! ایشان پی چیست، آیا تقویت موضع دفاعی خویش را در دستور کار دارد و به دنبال گرد آوردن ادله است یا آهنگ آن دارد مسئولیت را بر مجلوبین ثالث 1 و 2 بار کرده، از دادگاه بخواهد آنها را محکوم به پرداخت کند ؟ بی گمان در پیش گرفتن هریک از این راهها پاسخ و دفاع خویش را به دنبال خواهد داشت. بنابراین خواهشمندم پیش از هر چیز این پرسش را در برابر خواهان جلب ثالث پیش نهاده تا پاسخ ایشان پی گرفت دادرسی را ممکن کند. می دانیم که وحدت منشاء و ارتباط کامل شرط لازم هستند اما بسنده نیستند، مراد و منظور خواهان جلب ثالث نیز می بایست روشن باشد. در ماهیت این دعوی نیز با چالشی جدی روبه رو هستیم اگر مجلوب ثالث ردیف 1 نماینده موکل است و نه خوانده ایشان چگونه  الزام به ارائه حساب دوران تصدی را خواستار شده اند؟ مگر نه آنکه ماده 668 قانون مدنی ناظر به رابطه وکیل و موکل است. به فرض آنکه رابطه موکلم با مجلوبین ثالث 1 و 2 را عقد وکالت بدانیم – که می توان در این باره تردید جدی کرد چه وکالت ناظر به عمل حقوقی است و نه عمل مادی – موکلم دکتر محمدحسین شهبازی می تواند از نمایندگانش حساب ایام تصدی و ارائه اسناد را بخواهد پس خواهان جلب ثالث به هر آهنگی که خواستار این دعوی باشد در ماهیت نمی تواند چنان کند. الزام موکل در قالب خویش شاید ممکن باشد اما الزام نمایندگانش بی گمان ناممکن است البته حال که چنین شده توضیحات نمایندگان شاید در عمل مثبت و مؤثر بوده و اثبات نماید نمایندگان چه کسی بوده اند و چه کرده اند اما در عالم نظر موضوع همچنان درخور سنجش جدی است . پس از شنیدن توضیحات شکلی و ماهوی خواهان جلب ثالث در صورت نیاز دفاع قانونی به عمل خواهد آمد .

 

دکتر علی صابری 3183 بازدید 1395/02/14 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...