یادی از گذشته
یادی از گذشته
علی صابری
|
|
|
|
|
|
مراسم تحلیفم که به دلیل اختلاف نظر با کانون درباره امتیاز رتبه پنجم در انتقال به تهران در آن شرکت نکردم. پس از یک هفته و موافقت کانون با استدلال و درخواستم، جداگانه سوگند خوردم (10 مهر) و جایزه یک جلد قرآن با امضای جناب جندقی را دریافت کردم و به مادرم هدیه دادم. پس از آن در دوره های بعدی بهنام یوسفیان، محمدرضا ملکی، محمد صابری و ... دیگر نابینایانی بودند که در اختبار رتبه آوردند. بویژه محمدرضا در اختبار سال 87 که بزرگترین اختبار تاریخ کانون با حضور 1500 نفر بود و دوستم سعید دهقان نیز در آن شرکت داشت نفر اول شد. افتخاری دیگر برای ما نابینایان در دوره عضویتم در هیأت مدیره. این بحث امتیاز و رتبه همچنان باقی بود و مانند دیگر چیزهای کانون هنوز حل نشده بود و شاید شده باشد توضیحش مفصل است باشد بری آینده.
|
از این مصاحبه کل خانواده بسیار ناراضی بودند بویژه پدرم.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|