چگونگی عمل در دعوی جلب ثالث (11)

آموخته ها و اندوخته های یک وکیل

چگونگی عمل در دعوی جلب ثالث(11)

علی صابری

 

باسپاس از مهدی چابخش که بارها آهنگ آن کرده ام درباره دوستی ام با او قلم بزنم و نشده است و پیشکش به خود او.

1- نصرت رحمانی در کتابی بنام «آیینه دار رابطه» که گردآمده گفتگوهای اوست و پسرش آرش رحمانی نگارنده آن است (کتاب را نشر نگاه با نخستین چاپ در سال 1391 به بازار فرستاد )می گویند شاعران هنگامی که بیکار می شوند نقد می نویسند. شاید چون کم پرونده یا بی پرونده ام این گستره از نوشته ها را پیش می نهم به هرحال شیفتگی است و آموختن و یاد گرفتن.

2- نوشته آقای چایبخش پژوهش خواهی نسبت به دادنامه ای است که پیش تر آن را در این ستون خوانده اید . دعوی جلب ثالث مردود شده و مرکز بحث ماده 136 آیین دادرسی مدنی است. نوشته برخلاف قلم من ، ساده و روان و منظم است ،سطحی نیست و دستاورد پژوهش است پس چه بیکار باشم چه نه ، خواندن آن هوده مند است . مهدی می توانست در مرحله بالاتر دوباره دادخواست جلب ثالث دهد اما چون از نگاه دادگاه نخستین ناخشنود است حقیقت را فدای مصلحت نمی کند . قلم می زند و افزون بر آموزه های نظر آنچه در عمل در دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی رخ می دهد را نیز به چالش می کشد. برداشتم از ماده 136آیین دادرسی مدنی خواه مخالف مهدی باشد خواه موافق او، استدلالم در برابرش لنگ می زند. پس آن به که داوری نکنم و نوشته دست اول را خودتان بخوانید. حال که کانون وکلا در آموزش حقوق نویسی کمتر فعال است و اگر کاری می شود بیرون از کانون است (مانند آنچه دکتر آزمایش در خانه اندیشمندان علوم انسانی در سال 92 انجام داد.کلاس های لایحه نویسی برگزار کرد و دکتر هادی وحید را ستود که البته کمتر وکالت می کند یک جلسه بیشتر توفیق بودن نداشتم و فایلی از آن نیز در اختیار ندارم. رواست کانون اینگونه نشست ها را پیوست بسته های کارآموزی کند) در عمل نوشته هایی مانند اینکه اکنون می خوانید برای کارآموزان باهوده است.

3-استاد فضل اله رضا کتابی دارد با عنوان نقدها را بود آیا که عیاری گیرند ،کتاب خواندنی است .محمد صادقی در کتاب گفتگو با فرهنگمداران ایران که شرکت سهامی انتشار چاپ نخست آن را در سال 93 روانه بازار کرده، با پرفسور رضا به گفتگو نشسته. امیدوارم با یاری خوانندگان نقدهای من نیز عیار گیرند و روزی این آرزو برآورده شود.

اینک نوشته مهدی چایبخش

(توضیح آنکه بخشی از نوشته مربوط به اعتراض به رد واخواهی است که از موضوع این نوشتار بیرون است آن را نمی آورم)                           

رئیس گرامی دادگاه تجدیدنظر تهران
موضوع : خواسته اعتراض نسبت به دادنامه شماره 9409972163302193 صادره از شعبه 208 دادگاه عمومي تهران به انضمام خواسته  جلب ثالث ( آقای زاهدین شرفی داودی) با درخواست رسیدگی توآمان

با سلام و احترام

بازگشت به پرونده شماره 9409982163300112  با شماره بایگانی 940117 و پرونده شماره 9409982163301761 با شماره بایگانی 941831، که منتهی به صدور دادنامه شماره9409972163302193   شده است، مراتب آتی را در رد اعتراض به دادنامه از جهت مغایرات با موازین حقوقی در دو بخش، به استحضار می رساند؛

ب‌)   اعتراض به رد دادخواست جلب ثالث به دلیل مغایرت دادنامه با موازین حقوقی و قانون اساسی

در دادنامه مورد اعتراض دادخواست جلب ثالث با این استناد رد شده که به تعبیر مندرج در دادنامه، می بایست دادخواستی مستقل با تمام شرایط قانونی طرح می شد نه ضمن دادخواست واخواهی. دادنامه در این زمینه نیز از چند جهت دارای ایراد است؛

    بموجب حکم تمیزی شماره 1488-30/7/1319 اگرچه جلب ثالث باید بصورت دادخواست باشد ولی ضرورت ندارد که دادخواست مستقل باشد. در دعوی مورد نظر خواسته جلب ثالث بموجب دادخواست مطالبه شده(با واخواهی در یک برگ دادخواست با دو خواسته)، هزینه دادرسی مستقل برای آن پرداخت شده است. بنابراین رد دادخواست با این استدلال که نباید ضمن دادخواست واخواهی مطرح می شد مستند نبوده و با موازین حقوقی سازگار نیست. آنچه این استدلال را تقویت می کند آشفتگی سیستم قضایی در پذیرش دادخواست جلب ثالث و در نتیجه آن سلب حق جلب ثالث (برخلاف قانون اساسی) است که در بند آتی بدان پرداخته شده است.
    دادخواست جلب ثالث در زمان واخواهی نخست بصورت کاملا ً مستقل و جدای از دادخواست واخواهی تنظیم شد. پس از مراجعه به دادگاه، معاونت محترم ارجاع مجتمع قضایی مفتح اعلام کردند دادخواست واخواهی را می پذیرند ولی دادخواست جلب ثالث باید در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی ثبت شود. به دفاتر خدمات

الکترونیک قضایی مراجعه کردم و بیان فرمودند گزینه جلب ثالث برای سیستم تعریف نشده و ما قادر به ثبت دادخواست جلب ثالث نیستیم و باید به دادگاه مراجعه کنید. دوباره به دادگاه مراجعه شد و بازهم معاونت ارجاع از پذیرش دادخواست خودداری کردند. با مرکز فن آوری قوه قضاییه تماس گرفته شد و فرموده شد جلب ثالث را در دادخواست واخواهی مطالبه کنیم. بنابراین از یک سو سیستم قضایی از پذیرش دادخواست جلب ثالث خودداری می کرد، از سوی دیگر مرکز فن آوری خود رهنمون به ارائه دادخواست جلب ثالث ضمن دادخواست واخواهی نمود، در پایان هم رئیس گرامی دادگاه بدون دریافت هیچ توضیحی و ظاهراً بدون دعوت از مجلوب ثالث، به دلیل اینکه دادخواست جلب ثالث ضمن دادخواست واخواهی بوده آن را رد کرده است.

با توجه به مراتب آتی، نظر به اینکه دادنامه صادر شده از شعبه 208 دادگاه حقوقی تهران، بدون توجه به ادله و اظهارات ارائه شده موکل و برخلاف موازین حقوقی و فقهی است، از آن دادگاه عالی درخواست رسیدگی دوباره و صدور حکم شایسته و مبتنی بر عدالت قانونی را دارد.

                                                                                                                           با سپاس

دکتر علی صابری 3114 بازدید 1395/05/03 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...