عنوان خواسته و کاربرد آن در
آموخته ها و اندوخته های یک دادفر
عنوان خواسته و کاربرد آن در دادرسی مدنی (2)
علی صابری
با سپاس از ایمان تیرداد و با شادباش پیشاپیش آغاز زندگی مشترک او و همسر گرامی اش با آرزوی بهترین ها برای ایشان.
1- درباره ی این موضوع پیش از این نیز چیزی نوشته ام، جسته و گریخته. مدعی نیستم تمام انگاره های ممکن را پیش نهاده ام اما دست کم دری گشوده شده برای ورود در بحث. تأثیر عنوان خواسته، دگرسانی احتمالی عنوان خواسته در ستون مربوط به توضیحات متن دادخواست، تکلیف دادگاه در این انگاره، بحث توصیف و خیلی چیزهای دیگر. همین جا بگویم که درباره توصیف، سرگرم گردآوردن دادنامه هایی هستم . باشد که دانشمندان حقوق آینه گی کنند و روشنگری تا بیشتر بیاموزیم.
2- دیدید که نشد با عباس میرشکاری در این باره چیزی بنویسم. شاید نگاشته ای چون نوشته های حسن محسنی لازم است تا پایه های نظری بحث با اصطلاحات فنی روشن شود. از آن پس چون منی به کار می آید تا این ها را بسته ی آموزشی کند و .... .
3- دادنامه ها دستاورد گفت و گوی من و کارآموز پیشین و همکار کنونی ام، ایمان تیرداد است. از همان جسته گریخته های نگاشته آمده ی من هوده برگرفته بود. باور کنید دادنامه را همین گونه که می خوانید با کشش و کوشش فراوان از او گرفتم. نمی دانم چه شده و چرا نگرانیم دادنامه ها را کامل به هم بسپاریم. به شادباش و فرخنده باد پیوند او و همسرش و جشنی که پس فردا برپاست چالش علمی و اجتماعی در این باره را که او اکنون با این دادنامه می توانست مرکز آن باشد رها می کنم. البته که همیشه برای وانهادن بحث های جدی بهانه فراوان است. از غم گرفته تا شادی و همین است که پژوهش و واکاوی را زخمی می کند. البته شاید دیگران که بیشینه را تشکیل می دهند روا بیاندیشند و من ناروا. داوری با شما.
4- دادنامه مانند بیشتر همتایان دیگرش کمتر مفهوم است و اگر توضیحات شفاهی ایمان نبود چیزی سر در نمی آوردم. انگار باید پی آن راه بیفتیم و توضیحش دهیم که این نیز یکی دیگر از نادرستی های نظام حقوقی است. دادنامه باید خودش سخن بگوید نه آنکه سخنگو داشته باشد. فشرده توضیح آنکه به ظاهر در متن دادخواست نخستین، خواسته ای توضیح داده شده و درخواست شده که در ستون ( تعیین خواسته و بهای آن ) دادخواست نیامده بوده و عنوان مجزا نداشته. دادگاه نخستین، بدان حکم کرده ( نمی دانیم کدام شعبه. گفته های پیشین را به یاد آرید) اما نمی دانم کدام شعبه ی دادگاه استان با استدلالی حتی اگر درست اما دست و پا شکسته دادنامه نخستین را گسیخته است. اینجا شاید می بایست نام نوشته ام را کاربرد ستون خواسته در دادخواست و یا ناسازه ی ستون خواسته و متن دادخواست در رویکرد دادگاه ها و یک همچین چیزهایی می نهادم اما برتر دانستم زیرمجموعه عنوان خواسته و کاربرد آن دادنامه ها را بیاورم تا شاید روزنه ی کوچکی به این گفتمان مهم و گسترده گشوده باشم.