ناخاطرات (32)
آموخته ها و اندوخته های یک وکیل
ناخاطرات (32)
علی صابری
دادرس گرامی شعبه یکم دادگاههای عمومی حقوقی تهران
با درود و سپاس
به پیوست نوشته آقای دکتر عباس میرشکاری پیشکش می شود. هرچند مطمئنم در تصمیم شما تأثیر ندارد چه از پیش برآنچه نوشته اید پافشاری داشته اید اما از آنجا که باب علم هیچ گاه بسته نیست دموکراسی ایجاب می کند نظر مخالف را نیز بشنویم. اگر من نقد میکردم ممکن بود دچار حاشیه شده و بی گمان متهم بدان می شدم اما قلم علمی دیگری راه را می گشاید تا تصمیماتی از این دست کمتر گرفته شود. برای دادرسان شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر نیز همین نوشته را می فرستم تا ایشان نیز با خوانشی نو از دادنامه های خود روبرو شوند . نوشته آقای دکتر عباس میرشکاری در شماره 101 مجله مدرسه حقوق که کانون وکلای اصفهان آن را منتشر می کند از صفحه 77 به بعد چاپ شده، بی گمان همه خوانندگان با خوانشی تازه پرونده ملی خونهای آلوده را داوری خواهند کرد دستاوردهای بین المللی آن برای دولت به معنی عام یعنی قوه مجریه و قوه قضائیه چشم ناپوشیدنی است، حقوق بشری بودنِ رفتارهای داخلی ما و از این حرفها . اما افسوس که در داخل حق موکلین چنین آسان پایمال می شود این دوگانگی رفتار که از بالادست آب می خورد به دست دادرسان دادگاهها صورت می گیرد و چه بد که چنین دادنامه هایی را ناگزیر به نام دادرسان می نویسند و تاریخ داوری خود را به زیان ایشان خواهد کرد البته که می توان از این راه برگشت و گونه دیگری اندیشید، دلیری می خواهد که حتماً در شما موج می زند. فرصت برای نوشتن و باز اندیشی بسیار است نوشته عالمانه عباس میرشکاری بهانه ای بود تا این زخم سربسته بازشود و ...
بادوباره گویی سپاس
وکیل خواهان ها در پرونده خونهای آلوده
علی صابری
دادرسان گرامی شعبه 12 دادگاههای تجدیدنظر استان تهران و نیز دادرس ارجمند شعبه یکم دادگاههای عمومی حقوقی شهرتهران واقع در مجتمع قضایی شهید بهشتی مأمور به رسیدگی به پرونده های خونهای آلوده موسوم به هموفیلی ها
با درود و سپاس
نمیدانم چه اندازه در رسیدگی کنونی خویش به این پرونده ها به پیشینه رسیدگی ها آگاهی داشته و اصولاً آیا برای سنجش، دادنامه های پیشین مهم است یا خیر. با وجود آنکه به گمان قوی مجله نقد رویه قضایی (رأی) به دستتان می رسد برخود فرض دانستم نوشته چالشی دکتر عباس توازنی زاده استاد دانشگاه را با نام (بررسي تأثير تصدي يا حاكميتي بودن اعمال دولت در تحقق مسئوليت مدني دولت در پرونده موسوم به هموفيليها) چاپ شده در ( فصلنامه مطالعات آرای قضایی «رأی» /سال اول/ شماره اول/زمستان 1391) پیشکش کنم. شاید زاویه نو و دقیق دید ایشان ما را برآن دارد نگاهی تازه به این مسئله انداخته، خود را مجری صرف دستورها و توافق های مقامات بالاتر ندانسته ، خسارت معنوی را نادیده نگیریم، کمی خون بها را در نظر بگیریم و به دلخواه و بدون ترجیح نسبت به هم نوع آن را جابه جا نکنیم و خیلی چیزهای دیگر . وکیل را در دادگاه نخستین به هیچ نگیریم، اختیاراتنش در وکالتنامه در اجرای مواد 35 و 36 آیین دادرسی مدنی را جدی بدانیم، به حق مادی و معنوی وی برای دریافت حق الوکاله توجه کنیم، رفع تکلیفی به موضوع نگاه نکنیم، شعارهای دادستان کل مبنی بر آنکه پرونده تا پایان 94 جمع می شود را دستوری تلقی نکنیم که باید از آن اطاعت کرد و ... . علمی بنویسیم و بدانیم دانشگاهیان به این پرونده نگاهی پژوهشی دارند و خیلی چیزهای دیگر . درباره این پرونده هم جلسه و کنفرانس علمی برگزار شده هم پایان نامه نوشته شده و هم ... این یکی از آنهاست . بخوانیم و درس بیاموزیم باشد که راهگشا شود و بدانیم که این دادنامه ها در حق موکلین لطف و ترحم نیست حقشان است که دریافت کرده اند و قوه قضائیه کوچکترین وظیفه خود را در برابر ایشان انجام داده، پوزش خواهی از آنها اجرایی نشده و پی گرفت پرونده ها نیز همین است که پیش شماست. پوزش خواهی را بدون کوچکترین استدلال رد می کنید، خون بها درباره افراد همسان یکسان برآورد نمی شود، برای فراری دادن وکیل انواع و اقسام راههای مستقیم و غیرمستقیم آزموده می شود و نمی دانیم که زیان را شهروندان می بینند مردم هم میهن ما که تنها بسنده است یک لحظه دردشان را درد فرزندان خود بدانیم قرار نیست شلاق برگیریم و به سر دولت بزنیم . از مجازات نیز هوده ای برنمی آید اما پیشرفت این دادنامه ترقی خواهانه را نباید به پس رفت واگشت داد . نوشته پیوست نیز نشان می دهد که نویسنده با وجود همه چالش ها نقش اساسی این پرونده ملی را می پذیرد، بر آن انگشت می نهد و آهنگ فزونی درستی را دارد اما او نمی داند این روزها بر سر پرونده چه آمده!!!!!
با دوباره گویی سپاس
علی صابری
وکیل پایه یک دادگستری