وکالت حرفه ای و نه حرفه وکالت(24)

وکالت حرفه ای و نه حرفه وکالت (24)

علی صابری

به یاد استاد ناصر کاتوزیان

پیشکش به روح وسیع و لطیفش و عزم بلند همسرش

بدبخت ملتی که به قهرمان احتیاج ندارد( برتولد برشت)

1-   خبر ناگهانی بود و موجب تاسف و هم هنگام شد با برگزیدن هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر تهران دوره چهارم برای سال دوم و شکستی که برای اصلاح طلبان رقم خورد و در اقلیت محض قرار گرفتیم. با این همه بنا به وظیفه شاگردی و بالاتر از آن مسئولیت شهروندی با وجود مصدومیت و عدم تعادل چیزی نوشتم که در صفحه اختصاصی خودم و در صفحه اصلی سایت شورا کار شد. چند اشتباه داشت که آن را خواهید بخشائید مسئولیتش با من است اما بگذارید به حساب فشارهای روحی چند وجهی، برای نمونه دوست مانند دوقلویم در دانشگاه و هم نوعم دکتر محمد حسین شهبازی را اشتباه نگاشته بودم به گونه ای که شاید دیگر عزیزم مرتضی شهبازی نیا به ذهن متبادر می شد که هر دو عزیزند و دوست داشتنی. با اولی که دانش آموخته دانشگاه تهران است و پامنبری استاد کاتوزیان! از دانشگاه با هم بودیم و معلولیت محکم کننده گره دوستیمان و یار گرمابه و گلستان چنانکه گاه او را به جای من وکیل خونهای آلوده دانستند و پرسش کردند و گاه مرا به جای او استاد دانشگاه پنداشتند و متخصص لزوم و جواز که موضوع رساله دکتری اش بود اما دومی یعنی مرتضی شهبازی نیا را شاگردی کردم و همکار هم شدیم در هیئت مدیره کانون، رفاقتمان به لحاظ زمانی دیر و دور نیست اما بس عمیق است و ژرف ناک امید که لطف او به من کم نشود که بی ریا در جلسات هفتگی همکارانم شرکت می کند و با ایشان گفتگو. آنچه در رابطه با نقش همسر استاد نگاشتم بازخورد فراوان داشت از جمله ایمیل سرکار خانم شیما قوشه و روز پنجشنبه هم هنگام با تشییع پیکر استاد در دانشگاه تهران موضوع را با خانم ستاره جاوید خبرنگار نقش نو و شرق پی گرفتیم و گپ بیشتری زدیم اینگونه نوشتن در دانشکده حقوق و عالم حقوق کمتر رخ داده که شاید ما حقوق خوانها می پنداریم علممان خشک و پیچیده است، نباید خاطره نوشت، به همسر یا دیگری کتاب پیشکش کرد و ... . اما ساختار شکنی هم چیز بدی نیست در ادبیات که همیشه پاسخ داده در حقوق شاید ... . به هرحال نمیتوانستم به تسلیتی ساده در سایت شورای شهر به عنوان نهادی مدنی بسنده کنم ناچار بودم چیز دیگری بنویسم ذهنم را رها کردم و آن را نگاشتم .

2-   (گی سوقمان) نویسنده فرانسوی در کتاب اندیشمندان راستین زمان ما که ویدا ناصحی (بهنام همسر دکتر جمشید بهنام جمعیت شناس ) آن را به پارسی برگردانده می نویسد؛ اندیشمند راستین کسی است که علم و تخصص او و کارهایی که انجام داده و آثارش به گونه ای باشد که آن علم را بتوان به پیش و پس از او بخش کرد بدین معنا که کارهایش تحولی در آن علم محسوب شود برای نمونه چامسکی را می آورد که زبان شناسی پیش از او گونه دیگری بود و با او دگرگون شد چامسکی گفته سیاسی نیز دارد به گونه ای غرب ستیز است و ... . اما در آنها کسی او را اندیشمند راستین نمی داند تنها زبان شناسی است که او را اندیشمند راستین می کند، من نیز در رساله دکتریم که ناتمام ماند تلاش کردم بپژوهم آیا مارکس درباره حقوق کار اندیشمند راستین بوده؟ که پژوهش به سرانجام نرسید!  هدایت نیز ادبیات را به پیش و پس از جویس بخش می کند با این رویکرد گذرا استاد کاتوزیان را بکاویم نه بدلیل چند ده جلد کتاب و صدها مقاله و سخنرانی، نه به دلیل پژوهیدن تکنیک های حقوقی و تسلط بر فقه و حقوق خارجی بلکه به دلیل پیوند دادن حقوق و اجتماع. ناصر کاتوزیان اندیشمند راستین زمان ما است به قول پژوهشگری انگلیسی اگر یک ماده از قانون تغییر کند نصف کتب کتابخانه دانشکده حقوق را باید سوزاند پس شاید مواد قانون مدنی ما نیز تغییر کند شاید استادی با منطق خشک و صرف و ماشینی بتواند بیشتر نظرات و آموزه های استاد را به چالش کشد و شاید خود استاد نیز انتظار چنین شاگردانی را داشته، تکنیک های طرح شده توسط او را می توان به پرسش کشید اصلا بعضی جاها به نتیجه قطعی نرسیده و خواننده را رها کرده و مانند انیشتین که خشنود می شد اگر کسی پیش از مرگش نظریه نسبیتش را رد می کرد کاتوزیان نیز بی گمان راضی بود اگر شاگردانش یکایک آموزه هایش را به سنجه می نشستند. نسبیت اکنون رد شده ( تا حدودی) ( عدم قطعیت و غیره) آموزه های استاد نیز شاید رد شوند اما آنچه او را یگانه می کند و با او این دوران به پایان می رسد و باید چراغ به دست منتظر کسی و کسان دیگری گرد شهر بگردیم تا دوره دیگری را آغاز کنیم همبسته کردن حقوق با اجتماع است. احساس عدالت را از کوچه و بازار و میان مردم بر می گیرد با تکنیک های ناب حقوقی به هم می آمیزد تا به میان مردم بازگرداند همین جا از خوانندگان می خواهم یکبار دیگر مقدمه کتاب هایش را بخوانند (دوره مقدماتی )، خانواده ، مسئولیت مدنی ، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی و غیره. به محتوا و تکنیک ها کاری نداشته باشید آنها را به هنگام خود خوانده اید و خواهید خواند، مقدمه ها را ببینید. رویکردها و راهبردهای استاد را در پیوند حقوق با اجتماع که ملاک دگر سانی او با دیگران است و راستین بودن اندیشمندیش در جای جای نوشته های پیشین خود نکته هایی را از این مقدمه ها برگرفته و نوشته ام اما بازخوانی دوباره و چندباره آنها ضرورت دارد .

3-   شاملو در شعری می سراید ( بر نازکای چمن یله شوی پای در خنکای شوخ چشمه ای و زنجره ....) کاتوزیان بر لبه تیز تیغ عدالت یله شده پای در حرارت انصاف و صدایی که می شنید صدای اجتماع بود ضجه و ناله ای در عدالت خواهی و چون او مردی آهنین می بایست تا بر این لبه برّان گونه ای گام بردارد که نه با ساده انگاری بلکه زیرکانه و بدون از دست رفتن نظم و پایمال شدن قانون حقوق در خدمت اجتماع قرار گیرد این است کار دشوار استاد .

4-   او که کمتر وکالت کرد دغدغه استقلال وکیل را بیش از ما داشت. سخنرانی هایش را در جلسات اتحادیه بازخوانی کنید خود چنین داوری خواهید کرد او همواره بر تکلیف حرفه ای وکیل و وکالت حرفه ای پافشاری کرد. تکالیف وکیل در برابر موکل، دادگاه، صنف و اجتماع را بازشناسی کرده برای همه آنها راهکار ارائه کرد بقیه راه با ما شاگردان است که چگونه بپوییم و بپیماییم .

5-   استاد را می بایست به حق قهرمان پیوند حقوق و اجتماع دانست و بی گمان به قهرمان نیازمندیم آنچه باید از آن پرهیز کرد اسطوره سازی است. استاد مانند همه ما زیست نه می پنداشت وکالت مانع ادامه تحصیل است بر خلاف کسانی مانند دکتر درودیان، نه همسر و فرزند را مانع پی گرفت پژوهش و تحقیق می دانست چنانکه هنگام امتحان جامع دکتر مریم آموزگار که شاگرد اول کارشناسی و کارشناسی ارشد دوره ما بود وقتی استادی به شوخی گفته بود که ایشان ازدواج کرده و شاید دیگر آن دانشجوی درسخوان نباشد به جد پاسخ داده بود مگر مابقی اساتید ازجمله خودشان همسر و فرزند ندارند! پیش تر نوشتم که برایشان نهاد خانواده چه اندازه مهم بود و پیشکش نشدن کتاب به همسر را نیز آسیب شناسی کردم که شاید ناشی از خشکی حقوق باشد. برادر استاد (مرتضی) نقاش است و از این جهت خانواده با هنر بیگانه نیست. خود استاد دلباخته والیبال و اهل ورزش بوده برایمان تعریف کرد که برای دیدن مسابقات جهانی کشتی بلیت چندبرابر قیمت از بازار سیاه خریده. هنگام درس مسئولیت مدنی در دوره دکتری به لحاظ درگیری پیش آمده در بازی آبی های پایتخت با فجر سپاسی و حکم کمیته انضباطی و اعلام نتیجه با لحاظ تخلف تماشا گران و انتساب آنها به یک تیم موضوع از نظر مسئولیت مدنی واکاوی شد و چه تسلطی بر حقوق. ورزشی اگر از زبانشان نشنیده بودم نقل نمی کردم اما در جلسه پارسال در آبان ماه که در اراک برگزار شد سر میز شام بحث از فوتبال شد و علاقه استاد به پرسپولیس ( تیم مردمی به تعبیر خودشان) و حتی دو آتشه تر از من به شوخی گفتند که در اهمیت و برتری این تیم روایت وجود دارد! به هر حال دیگران می بایست داوری کنند که شاگردان او از حسن جعفری تبار با آن قلم توانا و سحر انگیز گرفته تا محسن ایزانلو دوست داشتنی چه کرده اند و چه خواهند کرد. درباره محمد حسین شهبازی و خودم نیز چنین است صدالبته که دیگر اساتید دانشگاه تهران در یافتن استعداد جوانان توانا و کوشا بودند مانند آن را پارسال به هنگام آغاز سال تحصیلی در ستون نقد رهایی بخش نگاشتم استادان قاضی و عراقی همان ترم نخست استعداد شگرف مریم آموزگار را کشف کرده پی او گشتند و ....

6-   اینکه من شایسته لقب داده شده از سوی استاد با عنوان «آقای وکیل » بوده ام یا نبوده ام، هستم یا نیستم، خواهم بود یا نخواهم بود هم به داوری هم صنفانم بستگی دارد و یاری آنها و هم به رویکرد مردم اجتماعم و هم به تلاش و پیگیری خودم که این مهم پروژه نیست تا با یک بار انجام شدن پایان یابد پروسه است، مسیر است نه ایستگاه اما مهم تر از من و این عنوان که داشتنش برایم افتخار است وکالت حرفه ای است امری که استاد مستقیم و غیر مستقیم بر آن تاکید داشتند درس دادند و آموزش بر استقلال وکیل پافشاری کردند و گفته هایشان یک سویه نبود. تکلیف و وظیفه وکیل را نیز تعیین می کردند، احترام به دادگاه را از کرنش و تعظیم جدا کرده، برایش نمونه عملی می آوردند و کیل را متعهد به صنف خویش می دیدند همان که شعار می دهیم وکیل نباید فقط به هنگام تمدید پروانه کانون بیاید، وکیل را متعهد نسبت به اجتماع می دانستند. وکالت حرفه و شغل ساده نیست و وکالت حرفه ای از حرفه وکالت متفاوت است. هرچه بنویسیم کم نوشته ایم مابقی بماند برای نوشته های بعدی و به مناسبت و تناسب و مناسب حال و مقام بکار گرفته شود .

یادشان گرامی باد

دکتر علی صابری 4683 بازدید 1393/06/16 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...