کارنامه ی دادفری(286)

آموخته ها و اندوخته های یک دادفر

کارنامه ی دادفری(286)

علی صابری

 

 

به نام خدا

دادرسان ارجمند و گرامی شعبه 6 دادگاههای تجدیدنظر استان تهران

با درود و سپاس

درباره پرونده 9909982993700848 بشماره بایگانی 0100400 موضوع پژوهش خواهی به عمل آمده در برابر دادخواهمان روح الله پاریاب نسبت به دادنامه شماره 140191390007803927 مورخ 1401/06/14 صادر شده از شعبه دوم دادگاههای عمومی حقوقی بخش رودبار قصران که هنگام رسیدگی 27 تیرماه 1402 خورشیدی تعیین شده با حفظ حق حضور و دفاع گفتاری و نوشتاری در نشست دادرسی به آگاهی می رسد :

گرچه پرونده به لحاظ علمی منشاء اثر و حتی خیر و برکت شد و لزوم یا عدم لزوم برگزاری نشست دادرسی در دادگاه پایین تر پس از گسیخته شدن قرار از سوی دادگاه بالاتر را اساتید برجسته ی آیین دادرسی مدنی دکتر محسنی و دکتر نهرینی در کانون وکلا به گفتگو نشستند (11/بهمن/ 1400) اما چنانکه گفتیم، مانند این پرونده هاست که پرونده ها را به 15 میلیون رسانده و جای ناخرسندی است. از هدررفت کارمایه و زمان دادگاهها ناخشنودیم به همین دلیل خواهشمندیم هنگام رد پژوهش خواهی که بدیهی و مسلم به نظر می رسد اعمال ماده 109 آیین دادرسی مدنی و تبصره آن مورد توجه قرار گیرد.

شگفت زده شدیم برای چنین پرونده ای در دادگاه عالی نشست برگزار می شود . تنها توجیه شاید مظلوم نمایی پژوهش خواه باشد و پیگیری و پافشاری احتمالاً فراقانونی که گرچه ضدقانونی ست اما با آن انطباق نیز ندارد.

شرح دعاوی ایذایی پژوهش خواه در نگاشته 15/1/1400 در همین پرونده خطاب به دادگاه نخستین بازگو شده که از دوباره گویی پرهیز می کنیم و اکیداً توجه دادگاه را بدان جلب می کنیم.

جدا از آنکه در کشوری که ادعا یا خواست توسعه دارد رای وحدت رویه 821 جداً مانعی اساسی است این رای دربرگیرنده موضوع ما نیست چنانکه به دادگاه نخستین نیز گفتیم در فروشنامه دستنویس بشماره 51029 الف سطر چهارم توضیحات و ملاحظات اسقاط کافه خیارات ولو غبن فاحش بل افحش نیز از طرفین سلب و ساقط شده پس دلیل و ضروتی برای پی گرفت گفتگو نیست

از آن مهم تر فوریت خیار است . پژوهش خواه پس از انواع و اقسام شکایات کیفری و پیش انداختن همسرش برای درخواست مهریه و توقیف ملک، به خیار تدلیس چنگ می زند همان هنگام خوب می دانسته که اسقاط کافه خیارات ولو غبن فاحش بل فاحش و افحش را ساقط کرده نیز لزوم عمل فوری پس از علم در خیار غبن در انگاره (فرض) ساقط نشدن، مانع اساسی، اصلی و جدی است. پول و بها که تدلیس بردار نیست ماهیت و چیستی گفته ها ادعای غبنی است که در لفاف تدلیس پیچیده شده چرا؟ چون غبن هرچند افحش ساقط شده و اگر نشده بود نیز فوری بود و عمل به فوریت نفرموده اند حال چگونه پس از ده سال  مدعی خیار غبن هستند پاسخ را خدا می داند!

گرچه گفتیم آهنگ بازگو کردن این روند فرسایشی و خسته کننده ی اکنون 12 ساله را نداریم، اما آنچه را از  پرونده ها بیرون کشیده ایم به پیوست پیشکش می کنیم برداشت حقوقی و قضایی با شما دادرسان نیک می بینید که بارها از بها سخن رفته و ادعا شده که کم بوده و پرداخت نشده، ثابت شد که پرداخت نشدن را خود فروشنده مقصر بوده کم بودن هم که جایی ثابت نشده به فرض محال هم که ثابت میشد هم خیارش ساقط شده بود هم پس از آگاهی به فوریت عمل نفرموده بودند . در پوشش تدلیس برای گریز از رعایت نشدن فوریت مورد نظر قانونگذار در غبن، به آن خیار (تدلیس) پناه بردند . غبنی در پوشش تدلیس که آن هم رد شد.

در مستند پیوست بیرون کشیده شده از پرونده هایشان وکیلشان می نویسد که موکل پول لازم بوده و مدعی می شود 100 میلیون زیر قیمت داده دیگر از این اقرار صریح تر ؟!  این اقرار و اعتراف یعنی آگاهی کامل از بهای روز گرچه ادعای 100 میلیون زیر قیمت را هم قبول نداریم اما به فرض محال که درست باشد و علیه خود ایشان نافذ، علمشان به بهای روز به هنگام فروش محرز و مسلم است. گریه و زاری و مظلوم نمایی تنها وقت دادگاه و هزینه ی موکل را هدر داده و ره به جایی نمی برد.

بر پایه اسقاط خیار غبن، ولو افحش نیز روشن بودن علم فروشنده به بهای  واقعی و عمل نکردنشان به فوریت ملحوظ در خیار غبن رد ادعایشان محرز و مسلم است. نیازی به ورود به تامین دلیلشان نیست و بر خلاف وانمود همکارمان نیاز به اعتراض به کارشناسی نداریم، ورود به کارشناسی را ناممکن و ناموجه می دانیم اما نظر کارشناس نیز به شوخی می ماند شتاب زدگی و خنده آوری از سر و رویش می بارد ملکی در سال 90 ، ده ملیارد تومن می ارزد در سال 99 ، بیست میلیارد به نظر تورم کشوری آسمانی مورد نظر بوده و نه کره زمین و نه هرگز کشوری به نام ایران، که شاخص بانک مرکزی بین این دو سال تورم 6 برابری یا 600 درصدی را ( دقیقش را بخواهید 580 درصد) مدلل میدارد . از این نظر به ظاهر کارشناسانه که بگذریم ضرورتی به واکاوی آن نیست غبن افحش هم ساقط شده بوده . فروشنده به بها علم داشت و مدعی بود نیاز به پول داشته و 100 میلیون ارزان فروخته به دلیل اسقاط خیار و نیز وجود علم و عدم اقدام به فوریت، غبن را در پوشش تدلیس به میان کشید و بازنده شد اکنون با پیش نهادن این نگاشته و پیوست کردن مستندات پیش گفته و توجه دادن دادگاه محترم به نگاشته 15/1/1400 در همین پرونده با درخواست اکید اعمال ماده 109 آیین دادرسی مدنی و تبصره آن و پافشاری شدید بر این درخواست برای درس عبرت شدن و پرهیز دادن ایشان و دیگران از به درازا کشیدن بی دلیل دادرسی و از بین بردن وقت و انرژی همگان،تصمیم گیری شایسته قانونی و رد پژوهش خواهی را که صدالبته بدیهی محرز و مسلم می نماید خواستاریم.

با سپاس دوباره

دادفران پژوهش خوانده

علی صابری- مهدی شیرخانی

پیوست ها

 

دکتر علی صابری 271 بازدید 1402/04/17 0 نظر

دیدگاه کاربران

;





;

شبکه های اجتماعی

رفتن به بالا

لطفا کمی صبر کنید ...